مادر امام هادی:
امام جواد(ع) فرمود: «بابى ابن خیره الاماءالنوبیه الطیبه.» پدرم به فداى پسر برترین کنیزان که از اهالى نوبه و پاکسرشت است. در روایت اخیر صریحا فرزند به مادر نسبت داده شده است که بر صدقادعاى ما گواهى مىدهد.
امام جواد درباره مادرش سمانه فرمود:
«ان اسمها سمانه وانها امه عارفه بحقى و هى من الجنه لا یقربها الشیطان ماردولاینالها کید جبار عنید و هى کانتبعین الله التى لاتنام ولاتخلف عن امهاتالصدیقین والصالحین.» نامش سمانه و بانویى است که حق مرا مىشناسد. از بانوانبهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمىشود و نیرنگ طاغوت کینهتوز در او نفوذ نمىکند.
مقام مادر:
همواره مورد لطف و مراقبت چشم بیدار خدا و از مادران صدیقان و صالحان چیزىکم ندارد.مادران عفیف
زمان ظهور:
امام جواد(ع): «هنگام ظهور حضرت، ندایى مىآید که: اى ولى خدا! قیام کن و دشمنان خدا را به قتل برسان»[1]
ادله امامت در کودکی:
در روایتى از یکى از یاران امام جواد(ع) بنام على بن اسباط مىخوانیم: که او مىگوید خدمت حضرت رسیدم در حالى که سن امام کم بود، درست به قامت او خیره شدم تا به ذهن خویش بسپارم و به هنگامى که به مصر باز مىگردم کم و کیف مطلب را براى دوستان امام نقل کنم. درست در همین هنگام که در چنین فکرى بودم آنحضرت نشست (گوئى تمام فکر مرا خوانده بود) روبه سوى من کرد و گفت: اى على بن اسباط! خداوند کارى را که در مسئله امامت کرده همانند کارى است که در نبوت کرده است گاه مىفرماید و آتیناه الحکم صبیا ما در کودکى فرمان نبوت به او دادیم و گاه مىفرماید...، بنابراین همانگونه که ممکن است خداوند حکمت را به انسانى در کودکى بدهد، قدرت اوست که آن را در چهل سالگى بدهد. [2]
اهمیت فقاهت دینی:
امام جواد(ع) فرموده است: التفقه ثمن لکل غال و سلم الى کل عال.
آگاهى دینى بهاى هر (کالاى) گرانقدر و نردبان (ترقى) براى جایگاههاى بلندپایه است.
اهمیت نصیحت:
امام جواد[ ع] مى فرماید:المومن یحتاج الى توفیق من الله , و واعظ من نفسه , و قبول ممن ینصحه .،مومن , به توفیق الهى و پند دهنده درونى , و پذیرش انتقاد و نصحیت ناصحان نیازمنداست . [3] بقیه در ادامه مطلب
مجازات بىحجابى :
حضرت عبدالعظیم حسنى(ع) از امام جواد(ع) از پدرانش نقل مىکند: که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: من و فاطمه به محضر رسول خدا وارد شدیم . آن حضرت را در حال گریه شدید یافتیم . عرض کردم پدر و مادرم فدایتباد چه چیزى شما را گریان کرده است؟ پیامبر خدا (ص) فرمود: در شبى که به معراج رفتم زنانى از امتم را در عذابى سخت دیدم . عذاب سختى که بر آن گریه کردم سپس از حالات آنان یاد فرمود .
فاطمه (س) گفت: اى حبیب من و اى روشنایى چشمم مرا از عمل آنان - که موجب این عذاب سخت گردیده ، خبر ده .
رسول خدا (ص) فرمود:
و اما المعلقه بشعرها فانها لاتغطی شعرها من الرجال . . . و اما التی تاکل لحم جسدها فانها کانت تزین بدنها للناس .
اما زنى که به مویش آویزان شده است زنى است که مویش را از مردان نامحرم نمىپوشاند . . . و اما آن که گوشتبدن خود را مىخورد زنى است که بدن خود را براى مردم - نامحرم - آرایش مىکند . . . [4]
برترین اعمال:
امام جواد، علیهالسلام: «برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است .» [5]
علائم قائم آل محمد:
جناب عبدالعظیم حسنى از حضرت امام جواد (ع) نقل مىکند که فرمودند:
... هر یک از ما «امامان معصوم» قائم به امر خداوند« و هدایتکننده به سوى خداست» ولى آن قائمى که خداوند به «دست» او زمین را از کفر و انکار حق پاک خواهد ساخت، و آن را پر از قسط و عدل خواهد کرد، کسى است که ولادتش بر مردم مخفى مىماند و شخص او از ایشان غایب مىگردد، ... و هر گونه دشوارى برایش آسان خواهد گشت . از اصحابش به تعداد اهل بدر، سیصدو سیزده مرد از اطراف زمین به سویش جمع خواهد شد، و این است «معنى» فرموده خداوند عزوجل: «هر جا که باشید خداوند همه شما را خواهد آورد محققا خدا بر همه چیز تواناست» .
پس چنانچه این تعداد از اهل زمین «اهل اخلاص» برایش جمع گردیدند خداوند امرش را آشکار مىسازد، و چون ده هزار مرد برایش کامل شود به اذن خداوند خروج خواهد کرد . [6]
شکر نعمت:
امام جواد علیه السلام:«نعمه لاتشکر سیئه لاتغفر»
نعمتى که از آن شکرگزارى نشود گناهى است که بخشیده نمىشود. [7]
چرا مهدی(عج) را قائم گویند:
از امام جواد(ع) پرسیده شد: چرا او را قائم نامند؟ فرمود: چون پس از آن قیام کند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش ]از مسیر اعتقادی خود[ برگشتهاند. [8]
سعادت دنیا:
امام جواد(ع):سعادت در این دوره، فقط دانستن مقصود زندگى است.
رفیق بد:
امام جواد(ع): «ایاک و مصاحبه الشریر فانه کالسیف یحسن منظره و یقبحاثره»از رفاقتبا شرور بپرهیز که مانند شمشیر، ظاهرى خوب و اثرى بد دارد. [9]
مطیع شهوات:
امام جواد(ع): «راکب الشهوات لاتقال عثرته»کسى که بر مرکب شهوات خویش سوار است (و خودسرانه مىتازد) هرگز از لغزش و سقوطرهایى نخواهد داشت. [10]
اطاعت از سخنگو:
امام جواد علیه السلام:
«مَن اَصغى اِلى ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فَاِن کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَد عَبَدَاللّهَ وَ اِن کانَ النّاطِقُ یَنطِقُ عَن لِسانِ اِبلیسَ فَقَد عَبَدَ ابلیس».کسى که به سخن گویندهاى گوش فرا دارد با این عمل وى را بندگى کرده است. اگر گوینده سخن از خدا مىگوید، او خدا را بندگى کرده و اگر از زبان شیطان و افکار شیطانى سخن مىگوید، شیطان را بندگى نموده است. [11]
اهمیت عالم:
امام جواد (ع) : «ان الله - عزوجل - جعل فی کل من الرسل بقایا من اهل العلم یدعون من ضل الى الهدى و یصبرون معهم على الاذى .» خداوند - عزوجل - با هر پیامبرى دانشمندانى قرار داد که گمراهان را هدایت مىکنند و با پیامبران در مصیبتها شکیبایى مىورزند . [12]
امام محمد جواد(ع) و غدیر:
ابن ابى عمیر از ابو جعفرثانى(ع) در ذیل آیه «یا ایهاالذینآمنوا اوفوا بالعقود» چنین روایت کرد: پیامبر گرامى(ص)در ده مکان به خلافت اشاره(ص)رده است; سپس آیه «یا ایهاالذینآمنوا اوفوا بالعقود» نازل شد.
در توضیح این روایتبایدگفت: آیه یاد شده در اول سوره مائده است. این سوره، آخرینسورهاى است که بر قلب نبىاکرم(ص) نازل شد. در این سوره، «آیهاکمال» و «آیه تبلیغ، که ناظر به واقعه غدیر است، وجوددارد. [13]
در روایتى دیگری نیز از امام جواد(ع) رسیده است: «یا معشر الشیعه خاصموا بسوره «انا انزلناه» فى لیله القدر تفلحوا...; اى پیروان تشیع، با مخالفان امامتبه سوره «انا انزلناه» استدلال کنید تا پیروز گردید.»
یعنى لزوم امامت در هر عصر و زمان را با این سوره ثابت کنید. بپرسید از آنان که معناى این سوره چیست و نزول فرشتگان و عرضه مقدرات در شب قدر بر چه کسى است. و امروز میزبان فرشتگان جان جانان، بقیه الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء است.[14]
میثاق خداوند با علما:
امام جواد علیه السلام مىفرماید: «ان الله - تبارک وتعالى - اخذ علیهم (العلماء) المیثاق فى الکتاب ان یامروا بالمعروف وبما امروا به وان ینهوا عما نهوا عنه وان یتعاونوا على البر والتقوى; همانا خداوند تبارک و تعالى در کتاب خود از علما پیمان گرفته است که امر به معروف و نهى از منکر کنند و در نیکیها و پرهیزگارى تعاون و همکارى داشته باشند .»[15]
تعداد یاران امام زمان(عج):
امام جواد علیهالسلام در این باره مىفرماید: «و از اصحابش سى صد و سیزده تن، به اندازه اصحاب بدر از دورترین نقاط زمین به گرد او فراهم آیند ... و چون این تعداد از اهل اخلاص برگرد او فراهم آیند ... و چون این تعداد از اهل اخلاص بر گرد او فراهم آیند، خداى متعال امرش را ظاهر سازد و چون عقد که عبارت از ده هزار نفر باشد، کامل شد، به اذن خداوند متعال قیام کند ... » از این بیان نورانى مىتوان استفاده کرد که جامعه انسانى آن گاه که توانست در درون خود، 313 انسان با ویژگىهاى متعالى تربیت نماید، لیاقتحضور در آن حکومت واحد جهانى را خواهد یافت و آن گاه که ده هزار انسان از خود گذشته نیز فراهم آمد، آن قیام جهانى آغاز مىگردد . [16]
امام جواد علیه السلام درباره حضرت زهرا علیها السلام مىفرماید: «خداوند همواره در یکتایى و بىهمتایى خود یکتا و بىهمتا بود. پس از آن محمد و على و فاطمه علیهم السلام را آفرید ... و آنان را گواه در آفرینش موجودات گردانید و اطاعت ایشان را در میان تمام مخلوقات جارى ساخت و امور آنان را به ایشان واگذارد. پس آنان حلال مىکنند آنچه را بخواهند و حرام مىکنند آنچه را بخواهند، ولى هرگز چیزى نمىخواهند، مگر اینکه خدا بخواهد.» [17]
اهمیت کتابهای آسمانی:
امام جواد علیه السلام مىفرماید:وکل امه قد رفع الله عنهم علم الکتاب حین نبذوه وولاهم عدوهم حین تولوه. ، هر امتى، وقتى خودشان به کتاب آسمانى بىاعتنایى کردند، خداوند دانش کتاب را از آنها باز گرفت; و آن گاه که سلطه و ریاست دشمنان را پذیرفتند، خداوند دشمن را بر آنان چیره ساخت. [18]
عواقب تأخیر توبه:
حدیثى از امام جواد علیه السلام مىخوانیم: «تأخیر التوبه اغترار، و طول التسویف حیره ... و الاصرار على الذنب امن لمکر الله؛ تأخیر توبه موجب غرور و غفلت، و امروز و فردا کردن سبب حیرت، و اصرار بر گناه موجب بىاعتنایى به مجازات الهى است»[19]
زیارت قبر امام رضا(ع):
از آثار مهم زیارت آن حضرت راه یافتن به حریم مغفرت الهى و رهایى از آتش دوزخ و وارد شدن در بهشت موعود الهى است . حمدان نقل مىکند که بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: «کسى که پدرت را در طوس زیارت کند چه برایش قرار داده شده است؟ ایشان فرمودند: «من زار قبر ابى بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تاخر; هر کس پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آیندهاش بخشیده مىشود .»
حمدان مىگوید: بعد از این واقعه، نزد ایوب بن نوح بن دراج رفتم و فرمایش امام را براى او نقل کردم، او گفت من هم این مطلب را از ایشان شنیدهام و نیز مطلب دیگرى شنیدم که برایت نقل مىکنم: از امام علیه السلام شنیدم که فرمود: «من زار قبر ابى بطوس غفر له ما تقدم من ذنبه وما تاخر فاذا کان یوم القیامه نصب له منبر بحذاء منبر رسول الله صلى الله علیه و آله حتى یفرغ الله من حساب الخلائق; هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، گناهان گذشته و آینده او بخشیده مىشود و روز قیامت منبرى مقابل منبر پیامبر صلى الله علیه و آله براى ایشان نصب مىشود تا اینکه خدا به حساب خلائق رسیدگى کند .»
همچنین على بن مهزیار نقل مىکند که خدمت امام جواد علیه السلام عرض کردم: «ما لمن اتى قبر الرضاء علیه السلام; براى کسى که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند چه ثوابى قرار داده شده است؟» امام فرمودند: «الجنه والله; قسم به خدا! پاداش او بهشت است .» [20]
ثواب زیارت قبر حضرت معصومه(س):
حضرت امام جواد (علیه السلام): من زار قبر عمتى بقم فله الجنه یعنى کسى که قبر عمهام را در قم زیارت کند سزاوار بهشت است.
ضررهای مصرف دارو:
مصرف هر دارویی مقدمه بیمارىدیگرى خواهد بود و لذا امام جواد(ع)فرموده: «ما من دواء الا و یهیج داء»:هیچ داروئى نیست جز اینکه بیمارى دیگرىرا تحریک مىکند. مرحوم کلینى در کتاب«روضه کافى»این سخن را نقل کرده است.
آیا خدا از حالات روحى ما آگاه است؟:
یحیى بن اکثم در مجلس مامون عباسى از امام جواد علیه السلام پرسید: چه مىگویى در باره روایتى که از پیامبر رسیده: جبرئیل بر آن حضرت نازل شده گفت: اى محمد! پروردگارت سلامت مىرساند و مىگوید: از ابوبکر سؤال کن آیا از من راضى است؟! همانا من از او خشنود هستم.
امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضایل ابوبکر نیستم لکن راوى این حدیثباید متوجه باشد که پیامبر در حجه الوداع فرمود: کسانى که بر من دروغ مىبندند زیاد هستند و بعد از من نیز زیاد خواهند شد پس هر کسى که بر من دروغ بندد جایگاه او در آتش خواهد بود، هرگاه از من به شما حدیثى رسید آن را بر کتاب خدا و سنت من عرضه کنید اگر موافق با آنها بود آن را بپذیرید و گرنه دور بیندازید.
حدیثى که تو روایت کردى موافق کتاب نیست; زیرا خداوند در قرآن فرمود: ما انسان را آفریدیم وبه آنچه در درون جانش خطور کند آگاهیم و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم.[21]
آیا رضایتیا ناخشنودى ابوبکر بر خدا پنهان بود تا به پیامبرى فرمان دهد از او سؤال کند، عقل این مطلب را نمىپسندد.[22]
علائم قائم:
حضرت «عبدالعظیم حسنى» از امام جواد،علیه السلام، از پدران بزرگوارش، از امیرمؤمنان ، علیه السلام، روایت مىکند که فرمود:
«للقائم منا غیبه امدها طویل کانى بالشیعه یجولون جولانالنعم فى غیبته یطلبون المرعى فلایجدونه الا فمن ثبت منهم على دینه و لم یقس قلبه لطول غیبه امامه فهو معى فى درجتى یومالقیامه»
براى قائم ما غیبتى هست که مدت آن به درازا خواهد کشید، گویى شیعیان را با چشم خود مىبینم که همانند گله بىصاحبى که در دشت و صحرا پراکنده شده به دنبال چراگاه بگردند، در غیبت او به جستجوى او مىپردازند و او را نمىیابند. آگاه باشید که هر کس بر آیین خود استوار بماند و در اثر طول غیبت امامش دلش را قساوت نگیرد، روز قیامت در کنار من خواهد بود.[23]
حالات سید الشهدا:
امام جواد(ع) حالات سیدالشهداء را از امام زینالعابدین(ع) این چنین بیان مىدارد که: چون کارزار به سختى انجامید به امام حسین نگاه کردند دیدند که برخلاف آنان مشاهده مىشود «لانهم کلما اشتد الامر تغیرت الوانهم، وارتعدت فرائضهم و وجلت قلوبهم وکان الحسین(ع) و بعض من معه من خصائصه تشرق الوانهم وتهدئ جوارحهم وتسکن نفوسهم»: زیرا به هر مقدار که کار جنگ سختتر مىشد، رنگهاى آنان تغییر مىیافت و اعضاى بدنشان مضطرب و دلهاشان ترسان مىشد اما بر عکس آنها امام حسین(ع) و بعضى از اصحاب آن حضرت رنگ صورتشان درخشان و اعضایشان آرام و دلهاشان اطمینان مىیافت. در این زمان بود که به یکدیگر مىگفتند: «انظروا لایبالى بالموت» نگاه کنید; از مرگ باک و هراسى به دل ندارید. در یکى از اشعار منسوب به سیدالشهداء آمده است که فرمود:
و ان یکن الابدان للموت انشئت فقتل امرئ بالسیف فى الله افضل ،
یعنى: اگر بدنها براى مردن آفریده شدهاند پس چه بهتر که مرد در راه خدا کشته شود و فرمود: «الموت خیر من رکوب العار» : مرگ بهتر است از اینکه فرد به ذلت گرفتار شود و کمال شوق خویش را به مرگ بسان اشتیاق یعقوب به گمشده خویش حضرت یوسف قلمداد مىکند و مىفرماید: «و ما اولهنى الى اسلافى اشتیاق یعقوب بیوسف» و مردن را براى خویش مایه سعادت و نیکبختى مىبیند و اعلام مىدارد که «لا ارى الموت الا سعاده» و این شوق را حضرت در موقع خداحافظى با هر یک از یارانش اظهار مىکرد به هنگامى که آنان بر حضرتش سلام مىدادند حضرت مىفرمود: و علیک السلام ونحن خلفکبر تو سلام باد و ما پس از تو خواهیم آمد. سپس حضرت این آیه شریفه را قرائت مىنمودند که «... فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ینتظر ...» کسانى جام مرگ را نوشیدند و کسانى دیگر به انتظار رسیدن آن مىباشند. چنانکه در آغاز رویارویى با حر نیز فرمود: «افبالموت تخوفنى» آیا مرا از مرگ مىترسانى؟
سامضی و ما بالموت عار على الفتى اذا ما نوى حقا وجاهد مسلما ، راه خویش را ادامه مىدهم و مرگ بر جوانمرد ننگ نیست در صورتى که نیت او حق باشد و در حالى که مسلمان است، جهاد کند.
در حالات آن بزرگوار پس از شهادت عزیزانش مىخوانیم: «ما رایت مکثورا قط قد قتل ولده واهل بیته وصحبه اربط جاشا ولاامضى جنانا منه» : فردى را ندیدم که فرزند و اهلبیت و یارانش کشته شده باشند اما همانند حسین(ع) از قوت قلب و آرامش روح برخوردار باشد.[24]
اهمیت ادب:
امام جواد علیه السلام: «ما استوى رجلان فى حسب ودین قط الا کان افضلهما عند الله عزوجل ادبهما...;دو کس که در شرافت و دیانت همسنگ همند یافت نمىشود مگر آنکه نزد خداى بزرگ ادیبترینشان برتر از دیگرى است.» [25]
وظایف علماى دین به هنگام غیبت:
همچنین در روایتى از امام جواد(ع) آمده :«من تکفل بایتام آل محمد(ص)المنقطعین عن امامهم، المتحیرین فىجهلهم، الاسارى فىایدى شیاطینهم و فىایدى النواصب من اعدائنا، فاستنقذهم منهم و اخرجهم من حیرتهم و قهرالشیاطین برد وساوسهم و قهر الناصبین بحجج ربهم و دلائل ائمتهم، لیحفظوا عهدالله علىالعباد بافضلالموانع ، باکثر من فضلالسماء على الارض و العرش والکرسى والحجب علىالسماء.»
«کسى که سرپرستى یتیمان ال محمد(ص) را ، که از امام خود دورافتاده ، در نادانى خویش سرگرادن مانده و در دستان شیاطین و دشمنان اهل بیت گرفتار آمدهاند ، به عهده گیرد و آنها را از چنگال دشمنان رهایى بخشد و از حیرت و جهالتخارج سازد و وسوسههاى شیاطین را از آنها دور کند، و با دلایل پروردگارشان و برهانهاى امامانشان دشمنان اهل بیت را مقهور سازد، تا عهد خدا بر بندگانش را به بهترین شکل حفظ نماید، برترى چنین شخصى بر سایر مردم از برترى آسمان بر زمین، و برترى عرش و کرسى و حجابها بر آسمان بیشتر است، و او بر دیگر بندگان خدا فضیلت دارد همچنانکه ماه شب چهارده بر کوچکترین ستاره آسمان فضیلت دارد.» [26]
________________________________________
[1] مکیال المکارم، سید محمدتقى موسوى اصفهانى، قم: ایراننگین، 1381، ج 2، ص 37.
[2] اصول کافى، ج 1، ص 384 به سایر مصادر حدیث بنگرید، موسوعه الامام الجواد(ع)، ج 1، ص 208 ـ 209.
[3] الحیاه ج1 ص 174.
[4] وسایل الشیعه، ج14، ص156
[5] کمالالدین، ص377
[6] احتجاج، ج2، ص249 .
[7]سیرالائمه، ج 4، ص 171.
[8] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، باب 39، ح 12.
[9] بحارالانوار، ج17، ص214
[10] بحارالانوار، ج17، ص214.
[11]تحف العقول، ص 456.
[12] کافى، ج8، ص56
[13] تفسیرقمى، ج 1، ص 160.
[14] اصول کافى، ج1، ص249، باب فى شان انا انزلناه فى لیله القدر و تفسیرها، ح6، (در این باب نه روایت در این زمینه نقل شده است)
[15] کافی ج 8 ص 54
[16] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، باب 37، ح 2 .
[17] اصول کافى محمدبن یعقوب کلینى، ص 32 ،
[18] فروع کافى. جلد 8 . صفحهى 53 .
[19] بحار، جلد6، صفحه .30
[20] کامل الزیارات، ص304; بحارالانوار، ج99، ص41و 40
[21]سوره.ق آیه 16.
[22] احتجاج:478.
[23] صدوق،محمدبن على بن بابویه، همان ،ج 1، ص303
[24] بحارالانوار، ج44، ص297.
6- همان، ج45، ص49. 7- همان. 8- لهوف، ص52 و53. 9- همان، ص69. 10- بحارالانوار، ج45، ص31. 11- احزاب/23. 12- ارشاد، ص207 نقل از بحارالانوار، ج44، ص378. 13- تاریخ طبرى، ج4، ص245، «مؤسسه الاعلمى بیروت».
[25] وسائل الشیعه، ج4، ص866.
[26] الطبرسى، احمد بن على بن ابى طالب ، الاحتجاج ، نجف اشرف ، النعمان للطباعه و النشر، 1368 ه ق ، ج 1 ، ص