امام دهم، حضرت على بن محمد الهادى- علیهماالسلام- بنا به قول مشهور در تاریخ پانزدهم ذیحجه سال 212 هجرى در حوالى مدینه متولد شدند .
بعضى ولادت آن حضرت را دوم و بعضى پنجم ماه رجب دانسته اند .
مادر گرامى آن حضرت، "سمانه مغربیه" نام داشت که از زنان فاضله عصر خود بود و بسیار روزه مستحبى مى گرفت .
امام هادى در وصف مادر گرامى خویش فرمودند: "مادرم آشنا به حق من و از اهل بهشت است .
شیطان به او نزدیک نمى شود و آزار ستمگران به او نمى رسد و خداوند حافظ او است.
" نام امام دهم ،"على" و کنیه آن حضرت "ابوالحسن ثالث" است ("ابوالحسن ماضى" نیز گفته شده است) .
مشهورترین القاب ایشان "هادى" و "نقى" است .
از آنجا که ایشان و فرزندشان امام حسن عسکرى- علیهما السلام- در محله اى از سامرا به نام "عسکر" (یعنى لشکر و سپاه) سکونت داشتند (و در حقیقت تحت نظر بودند)، به آن دو بزرگوار لقب "عسکرى" نیز داده بودند .
بنا به برخى نقلها، جمعى نزد متوکل،(دهمین و سفاکترین خلیفه عباسى) بدگویى کردند و گفتند که آن حضرت در منزل خود، اسلحه زیادى مخفى نموده و قصد قیام دارد و از شیعیانش در قم نیز نامه هاى فراوانى دریافت مى کند .
به منظور تحقیق درباره این مسأله، گروهى به دستور متوکل شبانه به خانه حضرت هجوم آوردند و خانه را بازرسى کردند، ولى سلاح و نامه اى نیافتند و مشاهده کردند که آن حضرت در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و روى زمینى که پوشیده از شن ریز و ریگ است، نشسته و مشغول تلاوت قرآن است .
ایشان را با همان حالت نزد متوکل بردند .
او در مجلس شراب بود که امام بر وى وارد شدند .
متوکل با گستاخى تمام از امام تقاضاى شرب خمر کرد .
آن حضرت فرمودند: "به خدا قسم هرگز شراب داخل گوشت و خون من نشده است، این تقاضا را از من نکن!" متوکل عرض کرد: "پس براى ما شعر بخوانید!" امام هادى (ع) فرمودند: " براى من شعر زیادى نقل نشده است .
" و بدین وسیله، خواستند تقاضاى او را رد کنند، ولى با اصرار وى مواجه شدند و سرانجام اشعارى عبرت آموز و مشتمل بر پند و اندرز خواندند که محفل عیش و نوش را به مجلس گریه تبدیل کرد .
ترجمه اشعار چنین است: "ستمگران و گردنکشان بر قله کوهها منزل گزیدند تا در امان باشند، ولى قله کوهها براى آنان سودى نداشت و پس از آن عزت و شوکت، از آن کوهها و پناهگاهاى مرتفع به پایین کشیده شدند و در گورها جاى گرفتند .
چه بد منزلگاهى است آن حفره ها که در آن قرار گرفتند! پس از دفن شدن آنها، منادیى با فریاد بلند ندا داد: کجاست آن دست بندهاى زینتى و آن تاجها و لباسهاى فاخر؟ کجا هستند آن صورتهایى که در ناز و نعمت مى زیستند و در مقابل آنها پرده هاى نازک مى آویختند؟ قبور آنان بروشنى پاسخ این سؤالات را آشکار کرد: اکنون کرمها بر آن صورتها مى لولند .
مدت زمان مدیدى بود که مى خوردند و مى نوشیدند و امروز پس از آن خوردنهاى بسیار، خودشان خوراک کرمها شده اند .
" متوکل و حاضرین بشدت گریستند .
مجلس شراب بهم خورد و امام هادى (ع) را با احترام به منزل بازگرداندند .
با آنکه متوکل بارها درصدد بود تا به بهانه قیام مسلحانه امام دهم را از میان بردارد، ولى هیچ گاه به این بهانه دست نیافت .
با این حال، نتوانست حیات شریف آن حضرت را که مانع خودکامگى هاى او به عنوان محور تفکر اسلامى بود و همچون مرکزى که شیعیان بر گرد آن پروانه وار مى چرخیدند، تحمل کند، لذا ایشان را بنا به روایتى، در تاریخ سوم رجب سال 254 هجرى به شهادت رساند .
امام دهم در حالى که هشت سال و پنج ماه از عمر شریفشان مى گذشت، به مقام امامت نایل شدند و پس از سى وسه سال به شهادت رسیدند و در سامرا دفن شدند.
(صلوات الله و سلامه علیه و على آبائه و أبنائه الطاهرین) .
از فرمایشات گهربار آن حضرت است که فرمودند: "الحکمه لا تنجع فى الطبائع الفاسده: حکمت در نهاد فاسد تاثیر نمى کند .