متن خطبه:
«فلما اختار اللّه لنبیه [صلی اللّه علیه و آله] دار انبیائه و ماؤی اصفیائه، ظهر فیکم حسیکه النفاق، و سمل جلباب الدین، و نطق کاظم الغاوین و نبغ خامل الاقلین و هدر فنیق المبطلین، فخطر فی عرصاتکم، و اطلع الشیطان رأسه من مغرزه، هاتفا بکم، فالفاکم لدعوته مستجیبین ،و للغره فیه ملاحظین، ثم استنهضکم فوجدکم خفافاً و احمشکم فالفاکم غضاباً، فوسمتم غیر ابلکم، و اوردتم غیر شربکم، هذا و العهد قریب، و الکلم رحیب، و الجرح لما یندمل، و الرسول لما یقبر، ابتداراً زعمتم خوف الفتنه،«الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنم لمحیطه بالکافرین» فهیهات منکم؟ و کیف بکم؟ و انی تؤفکون؟ و کتاب اللّه بین اظهرکم امروره زاهره [ظاهره] و اعلامه باهره، و زواجره لایحه، و او امره واضحه، قد خلفتموه و راء ظهورکم ارغبه عنه تریدون؟ ام بغیره تحکمون؟ بئس للظالمین بدلا.«و من یتبع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین»
ترجمه:
اما هنگامی که خداوند سرای پیامبران را برای پیامبرش برگزید، و جایگاه برگزیدگانش را منزلگاه او ساخت، ناگهان کینههای درونی و آثار نفاق در میان شما ظاهر گشت، و پرده دین کنار رفت، و گمراهان به صدا درآمدند، و گمنامان فراموش شده سربلند کردند، نعرههای باطل برخاست و در صحنه اجتماع شمابه حرکت در آمدند.
شیطان سرش را از مخفیگاه خود بیرون کرد و شما را به سوی خود دعوت کرد، وشما را آماده پذیرش دعوتش یافت و منتظر فریبش!
سپس شما را دعوت به قیام کرد و سبکبار برای حرک یافت! شعلههای خشم و انتقام را در دلهای شما بر افروخت، و آثار غضب در شما نمایان گشت.
و همین امر سبب شد بر غیر شتر خود علامت نهید، و در غیر آبشخور خود وارد شوید، - و به سراغ چیزی رفتید که از آن شما نبود و در آن حقی نداشتید و سرانجام به غصب حکومت پرداختید-.
در حالی که هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود، زخمهای مصیبت ما وسیع و جراحات قلبی ما التیام نیافته، و حتی هنوز پیامبر(ص) به خاک سپرده نشده بود.
بهانه شما این بود که «می ترسیم فتنهای برپا شود!»
و چه فتنهای از این بالاتر که در آن افتادید؟ و همانا دوزخ به کافران احاطه دارد.
چه دور است این کارها از شما!
راستی چه میکنید؟ و به کجا میروید؟
با اینکه کتاب خدا قرآن در میان شماست، همه چیزش پرنور نشانه هایش درخشنده، نواهیش آشکار، اوامرش واضح، اما شما آن را پشت سر افکندهاید!.
آیا از آن روی برتافتهاید؟ یا به غیر آن حکم میکنید آه که سمتکاران جانشین بدی را برای قرآن برگزیدند.
و هرکسی آئینی غیر از اسلام را انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.
تفسیر:
1- حرکتهای مشکوک و خطوط انحرافی
بانوی اسلام(س) در این بخش از سخنان به بازماندگان احزاب جاهلی و منافقین اشاره میکند که در زمان حیات پیامبر(ص) عرصه بر آنها تنگ شده بود و سر در لاکهای خود فرو برده، و در لانههای خود خزیده بودند.
اما ناگهان این حشرات الارض با مرگ پیامبر خدا(ص) از لانهها سر برآوردند، و خفاشانی که در برابر مهر فروزنده وجود پیامبر(ص) تاب خودنمائی نداشتند بازیگران میدان شدند!، و حرکتهای مشکوک آغاز شد و خطوط انحرافی آشکار گشت و بازیگران سیاسی وارد معرکه شدند!
2- گروهی به دعوت شیطان لبیک گفتند!
انده عمیق دختر پیامبر(ص) از اینجا شروع میشود که چگونه جمعیت کثیری به دعوت شیطان لبیک گفتند، و به آوای شوم جغدها به حرکت در آمدند، آلت دست منافقان کور دل، و حزب شیطان شدند، و با اینکه هنوز آب کفن پیامبر(ص) نخشکیده بود و صدای اذان مؤذنش در گوش و بانگ تکبیرش در دلها طنین افکن بود، حرکتهای ارتجاعی آغاز شد.
غیر از ساده لوحان و بیمار دلان، گروه دیگری به عنوان اینکه میترسیم اگر سخنی بگوئیم اختلاف و نفاقی روی دهد، مهر سکوت بر لب زدند، و تماشاگر صحنه شدند، و یا با آن هماهنگی کردند، تا اختلافی بروز نکند در حالی که این خود بزرگترین اختلاف و انحراف بود!
3- پناه به قرآن برید
فاطمه(س) این منادی الهی سپس بر آنها بانگ میزند که کجا هستید؟ و به کجا میروید ای راه گم کردهها؟ گوئی سخن پدرش پیامبر(ص) را به خاطر میآورد که:
«اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن فمن جعله امامه قاده الی الجنه و من ترکه خلفه ساقه الی النار!»
«هنگامی که فتنههای همچون پردههای شب ظلمانی به شما روی آورد باید به سایه قرآن پناه برید آن کس که قرآن را پیش روی خود دهد- و از آن پیروی کند- به بهشتش رهبری کند، و آن که آن را پشت سر افکنده به دوزخش میراند»
بر آنها فریاد میزند که قرآن را رها نکنید، اوامر و نواهی آن روشن است، و دستورهائی را که برای مسأله خلافت بعد از پیامبر(ص) داده آشکار است، پیش بینی لازم را برای بعد از رحلتش کرده، و چیزی در پرده ابهام باقی نگذارده است.
4- هشدار به اصحاب و یاران پیامبر(ص)
بانوی اسلام(س) این فریادگر زمان، به آنها هشدار میدهد که اگر یادگار بزرگ پیامبر(ص) «قرآن» را رها کنید، و دست به دامان غیر آن بزنید، و افکار ناتوان خود را بر تعلیمات اسلام مقدم بدارید، و به بهانه مصلحت اندیشیها یا جلوگیری از فتنهها خود را حاکم بر قرآن بدانید، نه محکوم فرمان آن، زیان بزرگی دامان شما را خواهد گرفت.
آتش فتنه در جامعه شما هرگز خاموش نخواهد شد، و از آنچه میترسید در آن واقع میشوید، روح اسلام از میان شما رخت بر میبندد و جز قشری بی مغز، و ظاهری بی محتوا چیزی باقی نخواهد ماند.