سیمای فاطمی در قرآن کریم:
مهم ترین عنصر معاصر برای بانو ملک و ملکوت، اسوه و الگوی مردان سالک کوی ولا، و زنان سالک کوی صفا حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) همانا کلام خداست و نام و یاد آن حضرت در بسیار از مواضع حساس قرآن حکیم مطرح شده است ، لذا به عنوان نمونه به برخی از آیات اشاره می شود :
1. آیه مباهله ، خداوند متعال در سوره ی آل عمران آیه ی 61 فرموده اند : فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع أبناءنا و أبناءکم و نساءنا و نساءکم و أنفسنا و أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین ؛ پس هر کسی با تو درباره عیسی در مقام مجادله بر آید، بعد از آنکه به وحی خدا به احوال او آگاهی یافتی ، بگو: بیایید ما و شما بخوانیم فرزندان و زنان و نفوس خود را تا با هم به مباهله برخیزیم ( یعنی در حق یکدیگر نفرین کرده و در دعا و التجاء به درگاه خدا اصرار کنیم ) ، تا دروغگو و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم.
بعد از فتح مکه در سال نهم هجری گروه های زیادی از مناطق دور و نزدیک برای پذیرش اسلام و یا بحث و مناظره به حضور رسول خدا (ص) می آمدند، به همین جهت آن سال را «عام الوفود» یعنی سال ملاقات گروه ها و هیأت های گوناگون با رسول اکرم ( ص) نام نهاده اند.
یکی از آن گروه های دارای تعصب خاص مذهبی مسیحیان نجران بودند ،که تشریفات ، زرق و برق و شکوه و جلال مادی آنان به گونه ای بود که برخی تازه مسلمان شده های ساده اندیش در حالی که شگفت زده بودند می گفتند: اینان عجب مردان متمدنی هستند. (1)
در این آیه ، مباهله پیامبر اکرم (ص) با گروه مسیحیان نجران مطرح شده است. و تعبیر « نساءنا » در آیه ی مورد بحث زنانی است که در عرف فرزندان قرار گرفته اند نه زن در مقابل شوهر، بنابراین یا منظور مطلق زن است یا خصوص دختر. افزون بر شواهد قرآنی ، در بسیاری از کتب اهل سنت در تفسیر این آیه و بیان آنچه در خارج واقع شده ، آمده است که رسول خدا (ص) در مقام امتثال «نساءنا » حضرت زهرا (س) را به صحنه ی مباهله آورده اند.
مرحوم علامه طباطبایی ( ره) در ذیل آیه فرموده اند :
اگر اشکال شود که آیه نمی تواند درشأن فاطمه و حسنین (ع) نازل شده باشد ، برای اینکه لفظ جمع وقتی استعمال می شود که حداقل سه عدد مصداق داشته باشد و کلمه «نساء » بر یک تن ( فاطمه (س) ) صادق نیست و کلمه « ابناءنا » در مورد حسنین (ع) که دو تن هستند استعمال نمی شود. و همچنین استعمال کلمه « انفسنا » بر یک تن ( علی (ع) ) صحیح نیست. پاسخش این است که صدق کلام موقوف بر متعدد بودن ابناء و بسیار بودن نساء و انفس نیست چون گفتی : مقصود نهایی از این نفرین این است که یکی از دو طرف با همه ی نفراتش از صغیر و کبیر و مرد و زن برای همیشه هلاک گردد.
مفسرین هم اتفاق دارند و روایات هم متفقند ، تاریخ هم موید است که رسول خدا (ص) وقتی برای مباهله حاضر می شد احدی به جز علی (ع) و فاطمه و حسنین (ع) را با خود نیاورد. پس از ناحیه آن جناب کسی حضور به هم نرسانید مگر دو نفس و دو ابن و یک زن و با آوردن اینان رسول خدا (ص) امر پروردگارش را امتثال نمود. (2)
امام کاظم (ع) بعد از قرائت آیه مباهله فرمودند :
کسی جز علی ، فاطمه ، حسن و حسین (ع) ادعا نکرد که پیامبر (ص) در مباهله ی با نصارای نجران او را زیر یک کساء داخل کرد. پس تأویل «أبناءنا » حسن و حسین (ع) است ، چنانکه تأویل «نساءنا » فاطمه و تأویل « انفسنا » علی بن ابی طالب (ع) است. (3)
به تعبیر عالم فرزانه علامه حسن زاده ی آملی :
منقبت و فضیلت آل عباء که اصحاب کسایند بدین عنوان از آیه مبارکه مباهله است که متن قرآن است و انکار آن انکار آنان است... (4)
آن امر « کساء» و اصحاب آن در «یوم مباهله » آن چنان چشم گیر بود که حتی زمخشری در تفسیر کشاف در ذیل آیه مذکور از عایشه قضیه کساء را نقل کرده ، او با این که خود از اهل کساء نبود و پدرش و خویشانش هم از جمله آنان نبودند تمام خصوصیات کساء و نحوه ورود و ترتیب اصحاب کساء را اظهار داشته است.
پس در نتیجه می توان از کلمه « ابنائنا » هم معنای « انفسنا » را فهمید. زیرا با کلمه « ابنائنا » می شود استظهار کرد که کلمه « نساءنا » شامل دختر هم می شود. زیرا در چند مورد این دو کلمه در کنار هم قرار گرفته و منظور از «نساءنا » خصوص زن به معنای همسر نیست بلکه قدر متیقن آن دختر است، لذا در این آیه نظیر آیه ی 4 سوره ی قصص شمول کلمه « نساء» نسبت به دختر کاملا صحیح و بدون مانع است ، چنانکه شأن نزول ، آن را تأیید می کند.
2. آیه ی تطهیر: خداوند متعال در سوره ی احزاب آیه ی 33 فرموده است :
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خدا چنین می خواهد که رجس را از شما خانواده ی نبوت ببرد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند. ( ذیل آیه موافق اخبار شیعه و اهل سنت راجع به شخص پیغمبر و علی و فاطمه و حسنین (ع) است و اگر راجع به زنان پیامبر بود بایستی ضمیر مونث ذکر شود و به سیاق جمل صدر آیه باشد ) این آیه از جمله آیاتی است ک مجادله های کلامی فراوانی را به همراه داشته است. زیرا شیعه با اشاره به متن آیه و نیز روایات شأن نزول، بر امامت و عصمت اهل بیت (ع) و نیز اختصاص اهل بیت به خسمه ی طیبه استدلال کرده است. (4)
این آیه در منقبت و ستایش اهل بیت است با اینکه جزء آیه است ولی به تعبیر علامه طباطبایی (ره) ما هیچ دلیلی نداریم که جمله : انما یرید الله ، همراه این آیات نازل شده بلکه از روایات استفاده می شود که این بخش جداگانه نازل شده است ولی هنگام گرد آوری قرآن در کنار هم قرار داده شده است، حتی در یک روایت هم نیامده که این آیه در ضمن آیات زنان پیامبر نازل شده است. (5) در بسیاری از احادیث آمده که پیامبر (ص) علی و فاطمه ، حسن و حسین (ع) را زیر کساء ( پوششی ) قرار داد و آیه تطهیر نازل شد، البته دربرخی از این احادیث آمده که رسول خدا (ص) پس از نزول آیه ، آنان را جمع کرد و بر آنان کسایی قرار داد و فرمود: « اللهم هولاء اهل بیتی » ، این روایات، به حدیث کسا شهرت یافته اند. (6)
3. سوره ی انسان ، در آیات 7-8 حق تعالی فرموده است :
یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره مستطیرا. و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما واسیرا؛ بندگان نیکو به عهد و نذر خود وفا می کنند و از قهر خدا در روزی که شر و سختی اش همه ی اهل محشر را فرا می گیرد، می ترسند و هم بر دوستی او (یعنی خدا ) به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می دهند.
سیاق آیات اول سوره انسان درباره مومنین است که قرآن مجید نامشان را ابرار خوانده و از پاره ای کارهایشان یعنی وفای به نذر و اطعام مسکین و یتیم و اسیرشان خبر داده. ایشان را می ستاند و وعده ی جمیلشان می دهد.
شأن نزول این آیه نیز همین قضیه ای است که در خارج واقع شده نه اینکه بخواهد یک قضیه فرضی را جعل کند آن گاه آثار خوب آن را بر شمرده و کسانی را که آنچنان عمل کنند وعده جمیل بدهد.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) در ذیل آیات فوق از تفسیر کشاف نقل می کنند که ابن عباس گفته است :
وقتی حسنین بیمار شدند و پیامبر (ص) با عده ای به ملاقات آنها آمدند برخی به حضرت امیر المومنین پیشنهاد نذر را کردند حضرت علی و فاطمه و فضه خادمه نیز نذر کردند اگر بهبودی کودکان حاصل شد سه روز روزه بگیرند. بچه ها بهبودی یافتند و اثری از کسالت باقی نماند.
بعد از بهبودی ، حضرت امیر المؤمنین (ع) از شخصی یهودی ، سه من جو قرض کردند و حضرت زهرا (س) آن را خمیر کردند، پنج قرص نان را به عدد افراد خانه پخت کرد و جلو آنها گذاشت. در همین بین سائل وارد شد و سلام کرد و گفت : مرا طعام دهید تا خدا شما را از مائده های بهشتی طعام دهد. افطار خود را به او دادند. آن شب نیز جز آب چیزی نخوردند با شکم خالی نیت روزه کردند. هنگام افطار روز دوم اطعام را جلو خود قرار دادند. یتیمی بر در سرای ایشان آمد و غذا خواست و غذایشان را به او دادند و جز آب چیزی نخوردند و با شکم خالی نیت روزه کردند. درشب سوم اسیری آمد همان عمل انجام شد. ( آنچه از برخی روایات مشخص می شود این است که اسیر کافر بوده چون در مملکت اسلامی اسیر مسلمان معنا ندارد ).
صبح روز چهارم حضرت علی (ع) همراه امام حسن و امام حسین (ع) نزد پیامبر (ص) آمدند، پیامبر بچه ها را با آن وضعیت دیدند. فرمود: چقدر بر من دشوار است که شما را این گونه ببینم ، آنگاه یا علی (ع) وارد خانه فاطمه شد او را در محراب یافت ، از شدت گرسنگی چشمانش گرد شده بود. ناراحت شد. در همین حین جبرئیل با سوره دهر نازل شد. و فرمود: « خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت می گوید ، آن گاه سوره را قرائت کرد». (7)
وحی نبوتش نسب ، جود و فتوتش حسب
قصه ای از مرو تش ، سوره هل اتی کند
دامن کبریای او ، دست رس خیال نی
پایه ی قدر او بسی ، پایه بزیر پا کند
لوح قدر بدست او، کلک قضا بمشت او
تا که مشیت الهیه ، چه اقتضا کند
4. آیه مودت ، خداوند متعال در سوره ی شوری آیه ی 23 می فرماید : قل لا أسألکم علیه أجرا الا المودة فی القربی ؛ ( ای رسول ما ) به امت بگو: من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید. مزد رسالت ، «مودت قربی » است. این موضوع در آیه ی مذکور آمده و از همین رو آن را «آیه ی مودت » یا « آیه ی قربی » گفته اند. روایات و مفسران شیعه مقصود از « قربی » را خویشاوندان و نزدیکان پیامبر (ص) دانسته اند. (8) به گفته ی طبری ، در بسیاری از روایات اهل سنت، « قربی » به نزدیکان پیغمبر (ص) تفسیر شده است و او خود نیز همین نظر را بر می گزیند و برخی از این روایات را نقل می کند.(9) سیوطی نیز روایاتی را در این زمینه آورده است . (10) محبت عترت طاهرین که اجر پیامبری رسول اکرم (ص) قرار گرفت به سود محبان است نه به نفع محبوب و نه بر سود پیامبر (ص) . محبت اصلی وقف محب اصیل و محبوب اصلی است و آن حب خدا به ذات خویش می باشد ، که از آن به « المحبة الاصلیة » (11) یاد می شود. و دوستی اهل بیت (ع) به دستور همان محبوب محض تنظیم و تدوین شده است. پس چیزی که به نام « مودت قربی » در اجر رسالت مطرح است نفع مستقیم آن به خود مردم بر می گردد چون آنان چراغ های هدایت و کشتی های نجات امت هستند.
کسی از این نور بهره می گیرد یا بر این کشتی سوار می شود که به آنان علاقه مند باشد ، اما کسی که به آنان مودت و علاقه ندارد نه تنها از نورشان بهره نمی گیرد بلکه تلاش می کند تا این جلوه ای فانی نشدنی را خاموش سازد.
بنابراین اهل بیت نبی اکرم (ص) به تبعیت از خود آن حضرت هیچ گونه چشم داشتی از دست و دهان مردم نداشته تا به آنان پاداش دهند یا از آنان تشکر کنند، چنان که به تصریح قرآن کریم ، سایر انبیاء (ع) نیز چنین بودند.(12)
هر نبیی گفت با قوم از صفا
من نخواهم مزد پیغام از شما
من دلیلم ، حق شما را مشتری
داد حق ، دلالیم هر دو سری (13)
پس اینکه قرآن کریم به مودت « ذوی القربی » توصیه کرده و آن را اجر رسالت رسول گرامی (ص) قرار داده است از آن حضرت (ص) سؤال شد : « اقربای تو که در این آیه ، مودت و دوستی آنان واجب شد ، چه کسانی هستند ؟ فرمود: علی ، فاطمه و دو پسرشان». (14)
5. سوره کوثر، بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر. فصل لربک وانحر ، ان شانئک هو الأبتر ؛
به نام خداوند بخشنده مهربان ، ( ای رسول گرامی ) ما تو را کوثر بخشیدیم، پس تو هم ( به شکرانه ی آن نعم ) برای خدا به نماز و قربانی ( و مناسک حج ) بپرداز. که محققا دشمن بدگوی تو (عاص بن وائل ) مقطوع النسل ( و نسل تو تا قیامت به کثرت و عزت باقی ) است.
در کریمه ی « انا اعطیناک الکوثر» فعل ماضی « اعطیناک » دال بر تحقق وقوع کوثر است و کوثر بر وزن فوعل صیغه ی مبالغه است، و آن جویی است در بهشت که جمیع چشمه های بهشت از آن جاری می گردد. انهار بهشت که در قرآن آمده است کوثر خاص رسول خداست. فاطمه معصومه (س) آن کوثری است که همه ی انهار علوم و معارف از آن کوثر جاری است وعالم را این شجره ی طیبه طوبای ولایت فرا گرفته است. (15)
6.برخی معانی کوثر قرآن کریم
سخن از شخصیتی است که چهره ی تابناک زهره ی آسمان و زهرای زمین است. وجودی که عرش و فرش ، فرش هستی اوست و چهره ای که ثمره ی نتیجه ی هستی است، شاگرد پیامبری که تعلم همه آنچه را از طریق وحی نبوی می شنید مشتاقانه فرا گرفته و تمام همّ خود را در حفظ و نگهداری آن علوم آسمانی به کار می برد و هیچ چیزی را در برابر و معادل آن نمی دانست ، حتی حاضر بود از دو فرزندش حسنین بگذرد و از کلام سماوی و ندای ملکوتی دست برندارد :« فانها تعدل عنی حسنا و حسینا » . (16) ولادت او به عنوان کوثر در کوچک ترین سوره قرآن کریم به حبیب خدا رسول اکرم (ص) عطا شد. غالب مفسران در معنای حقیقی کوثر اختلاف کرده اند و معنای متعددی را برای آن ذکر کرده اند:
بنابراین نقل امین الاسلام طبرسی (17) کلمه ی « کوثر » را بر وزن « فوعل » به معنای چیزی می داند که شأنش آن است که کثیر باشد و کوثر به معنای خیر کثیر است.
علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان در ذیل آیه کریمه می فرماید:
برخی این معانی را گفته اند : 1.نهری است در بهشت ؛ 2. حوض خاص رسول خدا (ص) در بهشت یا در محشر ؛ 3. اولاد رسول خدا(ص) ؛ 4. اصحاب و پیروان ایشان تا روز قیامت ؛ 5. علمای امت اسلامی ؛ 6. قرآن و فضائل بسیار آن؛ 7. مقام نبوت ؛ 8. تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام ؛ 9. دین اسلام ؛ 10. توحید ؛ 11. علم و حکمت ؛ 12. فضائل رسول خدا (ص) ، 13. مقام محمود؛ 14. نور قلب شریف رسول خدا (ص).
صاحبان دو قول اول به بعضی از روایات استدلال کرده اند و باقی اقوال هیچ دلیل ندارد . (18)
اما اقوال دیگری که در معنای کوثر وارد شده عبارت است از :
1. مقصود قرآن باشد که در آن خیر کثیر است. 2. مقام شفاعت است که به حضرت رسول (ص) اعطا شده است. 3. کثرت افراد مسلمین ، 4. بلندی نام مبارک حضرت (ع)، 5. خصوص علم است که در آن خیر کثیر می باشد ، 6. خصوص خلق و خوی نیکوست ، 7. خصوص سوره کوثر که با کوچکی خود، معجزه باهره است و مشتمل بر اخبار به غیب است که دشمنی رسول اکرم (ص) پایدار نخواهد بود. 8. خصوص کثرت ذریه. مقصود یک فردی که از او کثرت حاصل می شود. (19)
ای پاره ی پیکر پیمبر
پسر هم مادر و هم خجسته دختر
ای دختر بهترین پدرها
وی مادر برترین پسرها
ای همسر شاه شهسواران
نفس نبوی و روح قرآن
وی خلقت تو بزرگ آیت
پیوند نبوت و ولایت
ای گنج هزار گونه گوهگر
وی خوانده تو را خدای کوثر
نسل تو نگاهبان دین است
بر تاج تو یازده نگین است
عمر پسر تو جاودان باد
بر عالمیان نگاهبان باد (19)
7. کوثر قرآن ، محبوب رحمة للعالمین
از دیدگاه پیامبر اکرم (ص) حضرت زهرا (س) محبوب ترین و حضرت علی (ع) عزیزترین فرد نزد ایشان هستند. چرا که قلب مطهر خاتم الانبیاء (ع) در نشئه مثال و نزول، میزبان فرشته ی وحی است و در نشئه عقل و عروج هم ، میهمان الهی را دست دارد و چون اهل بیت (ع) مظاهر اسمای حسنای خداوند سبحان هستند، محبوب آن حضرت خواهند بود. هنگامی که حضرت وصی ، امیر المؤمنین (ع) از آن حضرت (ص) پرسید :
أینا احب الیک ؟ انا او هی ؟ قال : هی أحب الی و أنت أعزّ علیّ ؛ (20) کدام یک از ما نزد شما محبوب تریم، من یا فاطمه ؟ حضرت فرمود: فاطمه محبوب تر است و تو عزیزی .
زیرا هر کدام به نوبه ی خود مصداق کوثرند که خدای سبحان به پیامبر اکرم (ص) فرمود و کوثری که عطای ویژه الهی است هم محبوب است و هم عزیز.
پرتو حسنت گرفته هر دو جهان لیک
چشمه ی خورشید را نبیند خفاش
اما عزیز یا به معنای پیروزمند است و یا به معنای نیرومند و یا خدای که همتا نداشته باشد، و خدای تعالی عزیز است به معنای اول که پیروز است بر همه ی اشیاء و قاهر است بر آنها و همه ی سلسله وجود مسخر امر اوست. در فقره ای از دعای سحر آمده است :
اللهم انی اسئلک من عزتک باعزها، و کل عزتک عزیزة، اللهم انی اسئلک بعزتک کلها؛ بار الها از تو سؤال می کنم به عزیزترین عزتها، و همه ی عزت تو عزیز است ، بار الها از تو سؤال می کنم به همه ی عزتت.
حضرت امام خمینی (ره) در شرح این فقره فرموده اند:
خدای تعالی عزیز است زیرا او واجب الوجود فوق بی نهایت است به نیرویی و بی نهایت و در دایره ی وجود جز او نیرومند نیست و نیروی هر نیرومند سایه ای از نیروی او و یکی از درجات نیروی اوست، و موجودات از آن جهت که فانی در اویند و وابسته ی به اویند و به جنبه ی «یلی الربی » که دارند نیرومندند و اما از آن جهاتی که به خود نسبت دارند و از جنبه ی «یلی الخلق » ضعیف ناتوانند... (21)
مراد از عزیزترین عزت آن است که در میان اسماء خداوند آنچه ظهور غلبه و قهریت در آن بیشتر و تمام تر باشد مانند: واحد و قهار...
پس انسان کامل ائمه اطهار (ع) مظاهر اسمای حسنای خداوند سبحان هستند.
مطلب دیگر اینکه از مهم ترین راه های جلب محبت خدا، ارتباط با رسول اوست. چون او محبوب خداست و شاید بتوان گفت ، سایر محبت های خدا در ذیل محبتی است که به این محبوب خاص دارد. ذکر و یاد خداوند از محبت به او نشأت می گیرد پس هر اندازه محبت به خدا بیشتر باشد یاد او بیشتر بر روان انسان سیطره پیدا می کند. دلخوشی ، طراوت و شادابی دل محبان الهی به آن است که زندگی را با محبت به خدا سپری کنند، بزرگ ترین لذت محب در این است که احساس کند محبوبش از او خشنود است.
و اما اینکه انسان کامل متمم به محبت الهی حق تعالی است و جز مظاهر جلال و جمال الهی را دوست نخواهد داشت چون از آن جهت است که جامع همه ی کمال های امکانی است مظهر تمام اسماء است این هماهنگی را بهتر از دیگر موجودها ارائه می دهد. اگر وجود مقدس نبی مکرم اسلام «رحمة للعالمین » در جریان جنگ احد با تحمل همه رنج ها پیشنهاد نفرین به مشرکان را رد کرد و فرمود: من به منظور لعن مبعوث نشدم بلکه برای دعوت به حق و نشر رحمت به بعثت رسیده ام. (22) وجود مقدس مریم کبری حضرت فاطمه زهرا (س) نیز که «بقیّة النبوة » و « امّ ابیها » بودند ، در جریان فدک با تحمل همه رنج ها و شدائد که منجر به شهادت ایشان شد از نفرین کردن مردم خودداری کرد.
نامگذاری حضرت به ام ابیها از طرف پیامبر اعظم (ص) شاید این بوده که حضرت رفتار پدرشان را داشته که فرزند نسبت به مادرش دارد و همچنین او نیز با حضرت رسول رفتار مادرانه داشته ولی مادری دلسوز که جراحات و زخم ها را مرهم می گذاشت و دردها و رنج هایش را کاهش می داد و هر گونه عاطفه و دلسوزی و انس و محبتی که فرزند از مادرش احساس می کند آن حضرت آنها را در فاطمه می یافت و گویا او مادرش بود. پیامبر دخترش را به «ام ابیها» خطاب می فرمودند و با توجه به اینکه زنان پیامبر را « ام المؤمنین » می نامند و خیال نشود که آنها مهم ترین زنان روی زمین هستند حتی از پاره تن پیامبر برتر اند، برای دفع این توهم حضرت دخترش را ام أبیها نامیدند و معنای لطیف تر این است که مادر هر چیز اصل و اساس او است چنان که اهل لغت به این معنا تصریح کرده اند: مانند: ام القوم، ام الکتاب ، ام القری و... . لذا ممکن است گفته شود که مقصود آن حضرت از این کنیه آن بوده که دخترم فاطمه اصل درخت رسالت و ریشه اساس نبوت است ، چنانکه باقر العلوم (ع) فرمودند:
شجره طیبه رسول خدا (ص) ساقه اش علی (ع) و ریشه درخت فاطمه (ص) و میوه اش فرزندان او و شاخ و برگش شیعیان آن حضرتند. (25)
شریفة حبیبة محرمه
صابرة سلیمة مکرمه
حبیبة الله و بنت الصفوه
رکن الهدی و آیة النبوه
پی نوشت:
1. مستدرک الوسائل ، 11 / 210 ، ح 24.
2. المیزان ، 3 / 225.
3. بحار الانوار، 48 / 128.
4. شرح فصوص حکمه عصمیه فی کلمه فاطمیه / 198.
5. مجمع البیان ، 8 / 559.
6. المیزان ، 16 / 311.
7. دائره المعارف قرآن کریم ، 1 / 424.
8. تفسیر کشاف ، 4 / 670.
9. تفسیر نور الثقلین ، 4 / 572.
10. جامع البیان ، 25 / 31.
11. الدر المنثور، 7 / 348.
12. اصطلاحات کاشانی / 78.
13. ادب فنای مقربان، 1 / 162.
14. مثنوی معنوی ، دفتر دوم، بیت 574.
15. تفسیر کبیر ، 27 / 167.
16.شرح فص حکمه عصمتیه / 265.
17. سرچشمه اندیشه ، 2 / 102، به نقل از دلائل الامامه / 66.
18. مجمع البیان ، 10 / 835.
19. المیزان ، 20 / 370.
20. تفسیر سوره ی کوثر ، فصلنامه ی بینات ، ش 3، سال اول ، ص 14.
21. شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه / 2-361.
22. اعیان الشیعه ، 1 / 307.
23. ترجمه شرح دعای سحر / 134.
24. بحار الانوار، 11 / 298.
25. مجمع البحرین ، ماده شجر.