چکیده
تقابل دو فرقه ی بزرگ اسلامی یعنی شیعه و سنی در مسائل مختلف اسلامی ، مطلب جدیدی نیست . و کمتر مسئله ای را می توان یافت که اختلاف نظر در آن دیده نشود . در این مقاله به بررسی یکی از این موارد پرداخته شده است و آن کاوش در باره ی سبب صدور روایت معروف ( فاطمةُ بَضعَةٌ مِنّی ) است . در این مقاله بیان شده است که یکی از نویسندگان اهل سنت ضمن ذکر سبب صدوری غیر قابل قبول ، که طی آن حضرت علی علیه السلام ، حضرت فاطمه سلام الله علیها را به خشم آورده و او را اذیت کرده، آن را به دانشمندان شیعه و خصوصا شیخ صدوق نسبت می دهد . و از آن اظهار ناراحتی می کند و ذکر آن را در کتب معتبر شیه عیب می انگارد . در ادامه بیان می شود که این سبب صدور را هیچ عالم شیعی قبول نکرده و حتی بزرگانی چون شیخ صدوق و سید مرتضی بر جعلی بودن آن تصریح کرده اند و ثابت می شود ؛ تنها سبب نزولی که در میان علماء اهل سنت بسیار مشهور است و شاید بتوان ادعای تواتر معنوی در میان آنها برای آن کرد ، همین سبب نزول ساختگی و جعلی است.
کلید واژه ها :
بضعة ، اذیت ، سبب صدور ، بنت ابی جهلیکی از حدیث های شریف و بلندی که در شأن حضرت زهرا سلام الله علیها از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شده و می توان ادعاء کرد که به تواتر معنوی و حتی لفظی هم رسیده کلام گهربار آن حضرت است که فرمودند: فاطمةُ بَضعَةٌ مِنّی.ولی متأسفانه علماء اهل سنّت باز مثل همیشه و به خاطر دوری از همان سنّتی که نام خود را مزّین به آن کرده اند و به خاطر ترک و عمل نکردن به حدیث متواتر و مورد قبول بین شیعه و سنّی ( انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ... ) ( الکافی ، 1365، 1 /293 ) و ( المعجم الکبیر ، 1404 ، 3 /66 ) و رها کردن دامن اهل بیت علیهم السلام ، دچار لغزش شده و شیعه و امامان او را مورد حمله ی خود قرار داده اند .چندی پیش در کتابی از اهل سنت با عنوان ( اعتقاد الشیعة الاثنی عشریة سوال و جواب ) تألیف عبد الرحمن بن سعد الشثری ، تهمتی بزرگ و دروغی آشکار را یافتم که قلبم را بسیار متأثر کرد و چشمانم را در اشک غوطه ور نمود . این کتاب با هدف شبه وارد کردن بر اعتقادات و مبانی شیعه تألیف شده و با استفاده از شیوه جواب و سؤال به مبانی شیعه حمله کرده و گاه و بیگاه با ذکر تهمتی ، شیعیان را به باد انتقاد می گیرد . یکی از این تهمت ها ،سبب صدوری است که برای حدیث شریف ( فاطمة بضعة منی ) از کتب شیعه و خصوصا شیخ صدوق نقل می کند . ما عین عبارت او را با ترجمه می آوریم سپس به نقد و بررسی آن می پردازیم .
سؤال 83 : هل ذکرت کتب الشیعة أنَّ فاطمة رضی الله عنها غضبت على علی ؟
جواب : نعم , روى صدوقهم غضب فاطمة رضی الله عنها ورسول الله على علیٍّ عندما أراد الزواج بابنة أبی جهل .. حتى قال رسول الله مناصحاً لعلی : یا علیُّ , أما علمت أنَّ فاطمة بضعة منی وأنا منها , فمن آذها فقد آذانی , ومن آذانی فقد آذى الله , ومن آذها بعد موتی کان کمن آذها فی حیاتی , ومن آذها فی حیاتی کان کمن آذها بعد موتی وقال : فاطمة بضعة منی , وهی روحی التی بین جنبیَّ , یسوؤنی ما ساءها , ویسرُّنی ما سرَّها.وکذلک فقد أغضب علیٌّ فاطمةَ رضی الله عنها مرة أخرى عندما رأته واضعاً رأسه فی حجر جاریته , واشتملت جلبابها وذهبت إلى بیت أبیها , وقالت : یا لیتنی مت قبل هذا , وکنت نسیاً منسیاً , إنما أشکو إلى أبی , وأختصم إلى ربی .التعلیق :ألا یستحی علماء الشیعة من افترائهم لهذه المفتریات على علیٍّ وفاطمة رضی الله عنهما ؟ أیتجاهلون قول رسول الله : من آذاها فقد آذانی , ومن غاظها فقد غاظنی , ومن سرَّها فقد سرَّنی . (اعتقاد الشیعة الاثنی عشریة سوال و جواب ، بی تا ، 1 /86 )
سوال 83 : آیا در کتابهای شیعیان دیده اید که حضرت فاطمه رضی الله عنها از علی خشمگین شده باشد ؟
جواب : بله . شیخ صدوق آنها ، خشمگین شدن حضرت فاطمه رضی الله عنها و رسول الله صلی الله علیه و آله از علی را روایت کرده است . آن هنگامی که علی خواست تا با دختر ابوجهل ازدواج کند ... تا اینکه حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله از روی نصحیت به او گفت : ای علی آیا نمی دانی که فاطمه پاره ی تن من است و من از اویم . پس هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است و هر کس او را بعد از مرگم اذیت کند مثل کسی است که او را در زمان حیاتم اذیت کرده است و هر کس او را در زمان حیاتم اذیت کند مثل کسی است که او را بعد از مرگم اذیت کرده باشد. و فرمود : فاطمه پاره تن من و روح من که در کالبدم است می باشد . آنچه که او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه که او را خوشحال می کند مرا خوشحال می کند.همچنین بار دیگر علی ، فاطمه رضی الله عنها را به خشم آورد ؛آن هنگامی که علی را دید که سرش را در دامن کنیز خود گذاشته بود. حضرت فاطمه سلام الله علیها چادر بر سر کرد و به خانه ی پدرش رفت و گفت ای کاش قبل از این مرده بودم و از یادها رفته بودم ( واین صحنه را نمی دیدم ) . شکایتم را فقط به پدرم می کنم و خصومتم را به درگاه خدا عرضه می دارم .!!!!
حاشیه و تعلیقة :
آیا عماء شیعه حیاء نمی کنند از این تهمتهائی که به علی و فاطمه رضی الله عنهما می زنند ؟! آیا خود را نسبت به سخن حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمودند : "هرکس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین کرده و هر که او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است " به نادانی زده اند ؟
نقد و بررسی
بحث اجمالی
از عبارتهای فوق سه مطلب فهمیده می شود :
الف) شیعیان این دو داستان و سبب صدور حدیث را در کتب معتبر خود نقل کرده و صحت آن را پذیرفته اند.
ب) نویسنده در آخر کلام خود اذعان می کند که این دو داستان جعلی بوده و هیچ اعتباری ندارد.
ج) کسانی که این دو داستان را جعل کرده و اقدام به نقل آن دو می کنند یعنی علماء شیعه ، مصداق کسانی هستند که حضرت فاطمه سلام الله علیها را اذیت کرده و به خشم در آورده اند.مطلب اول نویسنده ، کذب محض و تهمتی آشکار به علماء شیعه است . چرا که داستان اول گرچه در برخی از کتب شیخ صدوق آمده ولی هرگز مورد پذیرش ایشان و دیگران نبوده و حتی بر جعلی بودن و تهمت بودن آن اذعان شده است که تفصیل آن در ادامه خواهد آمد . و داستان دوم را ما در هیچ یک از کتب شیعه و سنی نیافیم و معلوم نیست که نویسنده آن را از کجا نقل کرده است و کدام عالم شیعه آن را پذیرفته است .اما مطلب دوم و سوم نویسنده را می پذیریم با این تفاوت که ناقلان داستان اول علماء شیعه نبوده اند بلکه در اکثر قریب به اتفاق کتب حدیثی اهل سنت تنها سبب نزولی که برای این حدیث نقل شده همان داستان اول و اینکه حضرت علی علیه السلام می خواست با دختر ابوجهل ازدواج کند و این امر باعث ناراحتی حضرت فاطمه سلام الله علیها و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله شد ، می باشد. که تفصیل آن در ادامه خواهد آمد .بنابر این آنانکه دست به اتهام علیه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و داماد ایشان زده اند و موجب اذیت و خشمگینی آن سه بزرگوار شده اند ، علماء و محدثین اهل سنت هستند که چنین روایتهای جعلی را به اسم صحیح و مسند نقل می کنند .
بحث تفصیلی
در کتب روائی شیعه در ادامه ی این حدیث عبارتهای گوناگونی وارد شده است . در کتاب من لایحضره الفقیه آمده : ( هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ أَتْبَعَ علیه السلام ذَلِکَ بِأَنْ قَالَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی ) ( من لایحضره الفقیه ، 1413 ، 4 /125 )در کتاب بحار الانوار آمده : ( أنَّ النَّبِیّ صلی الله علیه و آله قالَ فاطِمَةُ بَضعَةٌ مِنِّی یُرِیُبنی ما رابَها ) ( بحار الانوار ، 1404 ، 21 /279 )نیز آمده : ( قال صلی الله علیه و آله فاطمة بَضعة منی و هی روحی التی بین جنبی یسوؤنی ما ساءها و یسرنی ما سرها ) ( همان ، 27 / 62 )و نیز آمده : ( قال صلی الله علیه و آله فاطمة بضعة منی یؤذینی ما یؤذیها ) ( همان ، 23 /234 )و نیز آمده : (... و أنت بضعة منی و روحی التی بین جنبی ) ( همان ، 28 / 76 )و گاهی هم این روایت را بدون ذکر ادامه نقل کرده اند . مثلا در وسائل الشیعة آمده است که ( قَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی ) ( وسائل الشیعة ، 1409 ، 20 / 67 )سوالی که مطرح است این است که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله به چه مناسبتی این کلام نورانی را فرموده اند . و به اصطلاحات سبب صدور حدیث چیست ؟ در کتب روائی شیعه سببهای مختلفی برای آن ذکر شده است که در چگونگی جمع بین آنها می توان گفت که این حدیث ، بارها و بارها از طرف آن حضرت در مناسبتهای متعدد بیان شده است . برخی از این سببها از این قرارند:
1.روزی حضرت علی علیه السلام بر حضرت فاطمه سلام الله علیها وارد شد در حالی که به شدت ناراحت بود . حضرت فاطمه سلام الله علیها از ایشان سوال کرد : این ناراحتی چیست ؟! آن حضرت گفتند : حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله از مسئله ای از ما سوال کردند و ما برای آن جوابی نداشتیم . حضرت زهرا سلام الله علیها پرسیدند : آن مسئله چیست ؟ حضرت جواب دادند که : حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله از ( مرأة ) از ما سوال کردند که چیست ؟ ما گفتیم آن ( عورة )(1) است ( یعنی آنچه که مایه ی حیاء است) سپس پرسیدند: زن در چه زمانی به پروردگارش نزدیکتر است ؟ ما جواب آن را نمی دانستیم .حضرت زهرا سلام الله علیها گفتند : به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برگرد و به او اعلام کن نزدیکترین حالتی که یک زن به پروردگارش دارد زمانی است که در خانه اش بماند (بدون ضرورت از خانه خارج نشود) . حضرت علی علیه السلام با سرعت نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و جواب را به آن حضرت گفت . آن حضرت فرمودند :ای علی این جواب از خودت نیست . امیر المؤمنین علیه السلام به ایشان گفتند که حضرت فاطمه سلام الله علیها جواب را به او گفته است .حضرت پیامبرصلی الله علیه و آله فرمودند : راست گفته است چرا که فاطمه پاره ی تن من است(2). ( مستدرک الوسائل ، 1408 ، 14 /182 )این سبب صدور طی سه روایت دیگر با اندکی تفاوت در مستدرک الوسائل جلد 14 صفحه ی 182 و نیز در وسائل الشیعة جلد 20 صفحه ی 67 آمده است .
2.امام محمد باقر علیه السلام فرمودند ؛ روزی شخص نابینائی از حضرت فاطمه سلام الله علیها اجازه ورود خواست . آن حضرت حجاب خود را پوشید . حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله از او پرسیدند: چرا حجاب خود را پوشیدی در حالی که او تو را نمی بیند ؟ آن حضرت گفتند: یا رسول الله اگر او مرا نمی بیند من که او را می بینم در حالی که او بو را استشمام می کند . حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی . (3)( مستدرک الوسائل ، 1408 ، 14 /289 )این روایت در کتاب دعائم الاسلام نیز به همین صورت از امام محمد باقر علیه السلام و نیز از امیر المؤمنین علیه السلام نقل شده است . ( دعائم الاسلام ، 1385 ، 2 /214-215 )
3.ابن عباس می گوید :وقتی از حجة الوداع برگشتیم با رسول الله صلی الله علیه و آله در مسجدشان نشسته بودیم . ایشان فرمودند :آیا می دانید چه چیزی می خواهم برایتان بگویم ؟ گفتند : خدا و رسولش بهتر می دانند . ایشان فرمودند: خداوند بر اهل دین منت گذارد چون با من آنها را هدایت کرد و من بر اهل دین منت می گذارم چون آنها را با علی بن ابی طالب علیهما السلام ، پسر عمویم و پدر ذریّه ام ، هدایت کردم . آگاه باشد هر کس هدایت آنها را بپذیرت نجات خواهد یافت و هر کس از آنها تخلف کند گمراه و تباه می شود . ای مردم خدا را خدا را در مورد عترت من و اهل بیت من . چرا که فاطمه پاره تن من است و دو فرزندش دو بازوی من هستند و من و شوهرش مثل نور هستیم . خدایا به کسی که به آنها رحم می کند ، رحم کن و و نبخش کسی را که به آنها ظلم می کند . سپس چشمانش اشکبار شد . (4)( بحار الانوار ، 1404 ، 23 /143 )
4.جابر بن عبد الله انصاری می گوید : روزی حضرت فاطمه سلام الله علیها بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شد در حالی که آن حضرت در سکرات موت بود . آن حضرت خود را بر پیامبر صلی الله علیه و آله انداخت و پیوسته گریه می کرد . حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله به هوش آمدند . سپس گفتند : ای دختر عزیزم تو بعد از من مظلوم هستی و تو را بعد از من به ضعف می کشانند . پس هر کس تو را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کس تو را به خشم در آورد مرا خشمگین کرده ... چرا که تو از منی و من از تو و تو پاره تن من و روحم هستی ... (5)( همان ، 28 / 76 )
5.حضرت علی علیه السلام وقتی داشتند امتیازات خود را بر سایر اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله برای مکحول بیان
می کردند ، گفتند : هفدهم اینکه خداوند متعال فاطمه سلام الله علیها را به همسری من در آورد در حالی که ابو بکر و عمر او را از حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله خواستگاری کرده بودند . پس خداوند او را در بالای آسمانهای هفتگانه به ازدواج من در آورد . سپس حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : بر تو مبارک باشد . خداوند فاطمه سرور زنان اهل بهشت را به ازدواج تو در آورده است . او پاره ی تن من است . من گفتم یا رسول الله آیا من از شما نیستم . ایشان فرمودند چرا که نیستی ؟! ای علی .تو هم از منی و من هم از توام و من نسبت به تو مثل دست راستم نسبت به دست چپم هستم . من از تو در دنیا و آخرت بی نیاز نیستم .(6) ( همان ، 31 / 435 )در کتب روائی شیعه سبب صدور دیگری که نشانی از صحت آن و یا پذیرش آن از طرف دانشمندان شیعه در آن باشد وجود ندارد الا اینکه در برخی از این کتب که قدیمی ترین آنها ( امالی ) و ( علل الشرایع ) شیخ صدوق می باشد سبب صدور عجیب دیگری نیز نقل شده است. و آن اینکه ( حضرت علی علیه السلام خواست تا با دختر ابوجهل ازدواج کند و او را به همسری دوم خود برگزیند . رسول خدا صلی الله علیه و آله بر فراز منبر از حضرت علی علیه السلام به مردم شکایت کرد و گفت : علی می خواهد با دختر دشمن خدا ازدواج کند و او را بر دختر نبی خدا هَوو کند . بدانید فاطمه پاره ی تن من است هر کس او را اذیت کن مرا اذیت کرده و هر کس او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است ... ) (7) ،نقل این روایت در کتب شیعه به دو صورت می باشد :