گذری بر فرازی از متن خطبه
عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام از امامان معصوم علیهمالسلام روایت میکند: آن زمان که حضرت زهرا علیهاالسلام از تصمیم ابوبکر مبنی بر گرفتن فدک، مطلع شدند مقنعه بر سر کردند و خود را در چادر پوشاندند و همراه با گروهی از نزدیکان و زنان خویشاوند- از خانه به سوی مسجد- حرکت کردند. دامنشان به زمین میکشید و همچون پیامبر خدا گام برمیداشتند. تا بر ابوبکر- که با گروهی از مهاجران و انصار و دیگر مسلمانان نشسته بود- وارد شدند.پردهای آویخته شد و حضرت زهرا علیهاالسلام نشستند. آنگاه از دل نالهای کشیدند که مردم را به گریه واداشت. مردم برآشفتند. آنگاه حضرت اندکی آرام گرفتند تا شور گریهی مردم فرو نشیند و هیجان مردم آرام گیرد. سپس سخن خویش را با ستایش خدا و درود بر رسول خدا آغاز کردند. مردم دوباره گریستند و آنگاه که از گریه افتادند حضرت فاطمهی زهرا، صدیقهی کبری علیهاالسلام سخن خویش را ادامه دادند و چنین فرمودند...... و أنتم ألان تزعمون أن لا ارث لنا (أفحکم الجاهلیه یبغون و من أحسن من الله حکما لقوم یوقنون) أفلا تعلمون؟! بلی، تجلی لکم کالشمس الضاحیه أنی ابنته أیها المسلمون، أأغلب علی ارثیه؟!یابن أبیقحافه، أفی کتاب الله أن ترث أباک و لا أرث أبی؟! (لقد جئت شیئا فریا) أفعلی عمد ترتکم کتاب الله و نبذتموه موراء ظهورکم اذ یقول: (و ورث سلیمان داود) ؟! و قال فیما اقتص من خبر یحیی بن زکریا (ع) اذ قال: رب هب لی من لذنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوبو قال: (و أولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض فی کتاب الله)، و قال: (یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الانثیین) و قال (ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الأقربین بالمعروف حقا علی المتقین) و زعمتم أن لا حظوه لی و لا أرث من أبی و لا رحم بیننا، أفخصکم الله بایه أخرج منها أبی صلی الله علیه و آله؟! أم هل تقولون أهل ملتین لا یتوارثان؟!، أولست أنا و أبی من أهل مله واحده؟! أم أنتم أعلم بخصوص القرآن و عمومه من أبی و ابن عمی؟! فدونکها مخطومه مرحوله تلقاک یوم حشرک، فنعم الحکم الله، و الزعیم محمد، و الموعد القیامه و عند الساعه یخسر المبطلون، و لا ینفعکم اذ تندمون، و (لکل نبأ مستقر) و (سوف تعلمون من یأتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم)
ترجمه:
و اکنون شما میپندارید میراثی برای ما نیست (آیا حکم جاهلیت را میجویند چه حکمی بهتر از حکم خداست برای آنان که باور دارند. آیا نمیدانید؟ آری چون روز روشن میدانید که من دختر پیامبرم. ای مسلمانان آیا باید میراث مرا به زور ببرند؟ ای پسر ابیقحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خدا نگاشته شده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ (سوگند، که تو پدیدهی شگفت و ناروایی به وجود آوردهای؟) آیا به عمد، کتاب خدا را وانهادهاید و پشت سرانداختهاید؟ زیرا خدا میفرماید: (و سلیمان از داوود ارث برد.) و در حکایت داستان یحیی میگوید: زکریا گفت: خدایا، (به من فرزندی بده تا از من و دودمان یعقوب ارث برد. و فرمود: (در کتاب خدا بعضی از خویشاوندان بر بعضی اولویت دارند.) و هم او فرمود: (خداوند دربارهی فرزندانتان توصیه دارد برای پسر نصیب دو دختر است.) و فرمود: در هنگام مرگ (اگر کسی مالی به جای میگذارد برای پدر و مادر و خویشاوندان خود به گونهای شایسته وصیت کند.) و شما چنین خیال میکنید که من هیچ بهرهای ندارم و از پدرم ارث نمیبرم؟ و خویشاوندی با او ندارم؟ آیا خداوند، آیهای را ویژهی شما کرده که پدرم مشمول بر یک دین و عقیده نمیدانید؟ یا آن که شما به خاص قرآن و عام آن از پدرم و پسرعمویم آشناترید؟ پس این شتر لگام زده و زین کرده را بگیر تا روز رستاخیز تو را ملاقات کند . خداوند، داور خوبی و محمد صلی الله علیه و آله عهددار این جریان است. و وعدگاه ما قیامت و در روز رستاخیز زیان خواهید دید. و چون پشیمان شوید سودتان نخواهد داد و (برای هر خبری موقعی است) و (به زودی درمییابید به چه کسی عذاب خوار کننده میرسد و بر وی عذاب همیشگی وارد میشود.
شرحی بر آیات استشهادی فاطمه زهرا
1 - أفحکم الجاهلیه یبغون و من أحسن من الله حکما لقوم یوقنون (15)
ترجمه : آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) مىخواهند، و چه کسى براى افراد با ایمان بهتر از خدا حکم مىکند . توضیح آیه :این آیه براى نکوهش کردن یهود است به این دلیل که آنها اهل کتابند و در عین حال از احکام مردم دورانجاهلیّت که با جهل و هوا و هوس آمیخته و از کتاب آسمانى و منبع وحى سرچشمه نگرفته بود، پیروى مىکنند (16)مرحوم سید عبدالحسین طیب در تفسیر شریف اطیب البیان ذیل این آیه شریفه میفرماید:جهل دو معنى دارد یکى مقابل علم بمعنى نادانى و یکى مقابل عقل بمعنى حماقت و خریتى که باب مفصلى در جنود عقل و جهل داریم در کافى و جاهلیة در این مقام بمعنى دوم است و لذا جهل را تعبیر بشیطان کردند چون شیطان نادان نبود ولى احمق بود که سجده بآدم نکرد و تقاضاى بقاء تا قیامت را نمود و روز بروز بر عذاب خود افزود، و جهل بمعنى اول عدم ملکه است نسبت بعلم، و بمعنى دوم امر وجودى است و مخلوق است و ضد عقل است، و نیز حمق غیر از جنون است که آنهم مقابل عقل است و تقابل عدم و ملکه دارد و رافع تکلیف است و بالجمله حماقت رأس صفات ذمیمه و منشأ ارتکاب اعمال سیئه است و شرک و کفر و فسق و فجور تمام از روى حمق است و همین است معناى حدیث منسوب بامیر المؤمنین علیه السّلام که فرمود:العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان:عرض کردند پس آنچه در معاویه بود چه بود فرمود نکرى که منشأ آن حماقت است، و از این جمله استفاده میشود که هر قانونى و حکمى که بر خلاف قوانین و احکام الهى است حکم جاهلیة است زیرا اگر قانونى یا حکمى بهتر و اصلح بود مسلما او را خداوند جعل میفرمود . (17)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله
اکنون شما میپندارید میراثی برای ما نیست آیا حکم جاهلیت را میجویند چه حکمی بهتر از حکم خداست برای آنان که باور دارند. آیا نمیدانید؟ آری چون روز روشن میدانید که من دختر پیامبرم. ای مسلمانان آیا باید میراث مرا به زور ببرند؟ " میخواهند بفرمایند که بزرگترین جهلی که مردم آنزمان دچار شده اند ،و این جهل باعث شده حکم خدا را زیر پا بگذارند،همان جهل در مقابل عقل است . یعنی حقاً و انصافاً هم آگاه از حق امام (ع) بوده اند و هم علم به کنه معرفتی فضائل فاطمه زهرا بوده اند. شاید بتوان گفت که شیطان در وجود آنها رخنه کرده بود و حقائق وجودی امیرالمومنین را نمیدیدند .
2 . لقد جئت شیئا فریا (18)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :فأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا
ترجمه : (مریم عیسی) او را در آغوش گرفته به سوى قومش آمد، گفتند: اى مریم! کار بسیار عجیب و بدى انجام دادشرح آیه : نکته اول : مرحوم علامه طباطبایی میفرمایند : ضمیر در" به" و در" تحمله" به عیسى بر مىگردد، و استفهام هم استفهام انکارى است و آن جمله طعن و نوعى تقبیح است از مردم به مریم، که منشا آن همان امر عجیبى است که با آن سابقه زهد و محجوبى از مریم دختر عمران مشاهده کردند، . نکته دوم :صاحب اطیب البیان در این مورد میفرماید: قوم او بسیار تعجب کردند و توهم کردند که از راه حرام و زنا او را بدست آورده چنانچه تا کنون یهود همین عقیده را دارند و عیسى را حرام زاده میدانند گفتند اى مریم هر آینه لَقَدْ جِئْتِ آمدهاى در حالتى که شَیْئاً فَرِیًّا عملى بسیار قبیح و زشت و عجیب و بعضى گفتند فرّى از افتراء است بمعنى کذب که با سیاق آیات بعد،معنای اول واضح تر به نظر میرسد .
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :ای پسر ابیقحافه (ابوبکر) آیا در کتاب خدا نگاشته شده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ (سوگند، که تو پدیدهی شگفت و ناروایی به وجود آوردهای؟)میخواهند بفرمایند که چطور طعن و تقبیح ناروایی مردم به مریم می زدند ، شما نیز تهمت و افتراء بزرگی را به دختر پیامبر زده اید . شما آ مده اید در حالتی که عملی زشت و قبیح مرتکب شده اید زیرا حدیثی را از پیامبر جعل نموده اید مبنی بر اینکه ما انبیاء از خود ارثی بر جای نمیگذاریم .3 . و ورث سلیمان داود(19)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ
ترجمه : و سلیمان وارث داوود شد و گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز بهما عطا گردیده قطعاً این (بخشش) همان برترى و امتیاز روشن است شرح آیه : مفسرین میفرمایند:مراد از ارث در این آیه، وارث شدن مال و حکومت است نه علم و نبوّت زیرا نبوّت قابل انتقال نیست و علوم انبیا نیز چون اکتسابى نیست، قابل ارث بردن نیست، بنا بر این حدیثى که مىگوید: انبیا ارث نمىگذارند و به استناد این حدیث فدک را از فاطمهى زهرا (علیها السلام) گرفتند با این آیه سازگارى ندارد و باید طرد شود. (حضرت زهرا (علیها السلام) همین آیه را در دفاع از حقّ خود براى خلیفهاى اوّل تلاوت فرمود. (20) صاحب تفسیر اطیب البیان ذیل آیه شریفه میفرماید :این جمله سنگى است که به دهان کسانى مىخورد که صدیقه طاهره را ممنوع از فدک کردند و متمسک به حدیث مجعول خود شدند که پیغمبر فرمود: (نحن معاشر الأنبیاء لا نورث درهما و دینارا و کلما ترکناه صدقه)، و همچنین آیه زکریا که دعاء کرد فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ (21)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :میخواهند بفرمایند همانگونه که در (تفسیر نمونه) از (سیرهى حلبى) نقل شده است که ابو بکر تحت تأثیر سخنان فاطمهى زهرا (علیها السلام) قرار گرفت و سند فدک را پس داد و گریه کرد، ولى عمر دوباره سند را گرفت و پاره کرد حضرت على (علیه السلام) فرمود: من از طرف خداوند منطق پرندگان و تمام جنبندههاى زمینى و دریایى را مىدانم. (22)
4 . فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ (23)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّ• یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًًّا
ترجمه:سپس حاجت خود را زکریا چنین شرح مىدهد: پروردگارا! (من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسدارى از آیین تو را نگاه ندارند! و (از طرفى) همسرم نازا و عقیم است، تو از نزد خود جانشینى به من ببخش•جانشینى که وارث من و دودمان یعقوب باشد، و او را مورد رضایتت قرار دهدشرح آیه :در آیات قرآن، گاهى مراد از ارث، 1 . علم است: (وَ أَوْرَثْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ) (24)2 . و گاهى حکومت: (وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ)(25) ولى هر جا که دلیل خاصى نباشد، مراد از ارث، مال است. چنان که در این آیات، مراد از (یَرِثُنِی)، فرزندى است که از پدر ارث مىبرد. (26)پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: میراث خداوند از بندهى مؤمن، فرزند صالحى است که پس از مرگ او، خدا را عبادت کند، آن گاه این آیه را تلاوت فرمودند. (27)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :میخواهند بفرمایند همانگونه که در سوره مریم آیات 5 و 6بیان کردیم ،حدیث جعلی که خلفا از پیامبر اکرم مبنی بر عدم ارث بردن اهلبیت میباشد،کاملاًمردود است .
5 - و أولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض فی کتاب الله(28)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُور.
ترجمه:پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و همسران او (در حرمت نکاح مانند) مادران مؤمنان محسوب مىشوند، و در کتاب خداوند، خویشاوندان (نسبى) بعضى نسبت به بعضى از مؤمنان و مهاجران (که قبلًا بر اساس ایمان و هجرت ارث مىبردند، در ارث بردن) اولویّت دارند، مگر آن که بخواهید نسبت به دوستانتان نیکى کنید (و سهمى از اموال خود را در قالب وصیّت به آنان بدهید) این (حکم) در کتاب (الهى) نوشته شده است. شرح آیه :در تفسیر مجمع البیان مىخوانیم: پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله میان مسلمانان (انصار و مهاجرین) عقد اخوّت برقرار کرده بود، به گونهاى که مثل برادر حقیقى از یکدیگر ارث مىبردند، زیرا مهاجران در آغاز، از وطن و اموال و بستگان خود دور شده بودند و عقد اخوّت، این موارد را جبران مىکرد تا آنکه آیه نازل شد و چنین ارثى را لغو کرد و فرمود: ملاک ارث بردن، خویشاوندى استهنگامى که فرمان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله در مورد حرکت براى جنگ تبوک صادر شد، بعضى گفتند ما باید از والدین خود اجازه بگیریم. این جمله نازل شد که «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ». (29)پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله در روز غدیر خم که به فرمان خداوند، حضرت على علیه السلام را به جانشینى خود منصوب فرمود، قبل از معرّفى و نصب آن حضرت، جملهى «أ لست اولى بکم من انفسکم» را بیان فرمودند و از آنان اقرار گرفتند که آیا طبق آیه قرآن، من از شما حتّى نسبت به خودتان اولویّت ندارم؟! همه گفتند: بله آن گاه پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: «من کنت مولاه فهذا على مولاه» (30) اولویّت پیامبر بر مؤمنان، در مسایل حکومتى و فردى و تمام امور است. «النَّبِیُّ أَوْلى» چنان که در آیهى 36 همین سوره مىخوانیم: براى هیچ زن و مرد با ایمانى در برابر قضاوت پیامبر حقّ انتخاب و اختیارى نیست. «ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» در روایات بسیارى آمده است: پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله، این اولویّت را براى امامان معصوم علیهم السلام نیز قائل بودند. (31) در حدیث مىخوانیم: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: «و الذى نفسى بیده لا یؤمن احدکم حتى اکون احب الیه من نفسه و ماله و ولده و الناس اجمعین» سوگند به خدایى که جانم در دست اوست، ایمان هیچ یک از شما کامل نیست، مگر این که مرا از جان و مال و فرزند و از همهى مردم بیشتر دوست داشته باشد. (32)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :فضیلت خاندان عصمت و طهارت را برشمرده که اولویّت پیامبر بر مؤمنان، در مسایل حکومتى و فردى و تمام امور است. «النَّبِیُّ أَوْلى» چنان که در آیهى 36 همین سوره مىخوانیم: براى هیچ زن و مرد با ایمانى در برابر قضاوت پیامبر حقّ انتخاب و اختیارى نیست.
6 - یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الانثیین (33)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ فَإِنْ کُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَیْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَکَ وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِی بِها أَوْ دَیْنٍ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعاً فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً
ترجمه:خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش مىکند، براى پسر مانند سهم دو دختر است، پس اگر وارثان از جنس زن و بیش از دو نفر باشند، دوسوّم میراث، سهم آنان است و اگر یکى باشد، نصف میراث از آنِ اوست. و براى هر یک از پدر و مادرِ (میّت)، یک ششم میراث است، اگر میّت، فرزندى داشته باشد. امّا اگر فرزندى نداشته و پدر و مادر، تنها وارث او باشند، مادر یک سوّم مىبرد (و باقى براى پدر است) و اگر متوفّى برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم مىبرد. (البتّه تقسیم ارث) پس از عمل به وصیّتى است که او (متوفّى) سفارش کرده یا پرداخت بدهى اوست. شما نمىدانید پدران و پسرانتان، کدامیک برایتان سودمندترند. این احکام، از سوى خدا واجب شده است، همانا خداوند دانا و حکیم است . شرح آیه :احکام ارث، در تورات نیز بیان شده و در انجیل آمده است که مسیح گفت: من نیامدهام تا احکام تورات را تغییر دهم عرب جاهلى، زنان و کودکان را از ارث محروم مىکرد، ولى اسلام براى هر یک از فرزند و همسر، متناسب با نیازهاى آنان سهم الارث قرار داد . رسیدن ارث به فرزند، انگیزهى فعّالیت بیشتر است. اگر انسان بداند که اموالش به فرزندش نمىرسد، چندان تحرّک از خود نشان نمىدهد. در فرانسه، هنگامى که قانون ارث لغو شد، فعّالیتهاى اقتصادى ضعیف شد . بیشتر بودن سهم فرزندان متوفّى از والدین او، شاید براى آن است که والدین، سالهاى پایانى عمر را مىگذرانند و نیاز کمترى دارند. اگر متوفّى برادر نداشت، سهم مادر یک سوّم، و اگر داشت یک ششم، و باقى براى پدر است. شاید بدان جهت که مخارج برادران متوفّى معمولًا به عهدهى پدر است، نه مادر امام صادق علیه السلام فرمود: پرداخت بدهى میّت بر انجام وصیّت او مقدّم است چنان که اگر وصیّت او خلاف شرع باشد نباید عملى شود. (34)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله همانگونه که در تفسیر نور الثقلین بیان شده اینکه:عن أحدهما علیهما السلام قال: ان فاطمة صلوات الله علیها انطلقت فطلبت میراثها من نبی الله صلى الله علیه و آله قال: ان نبی الله لا یورث، فقالت: أ کفرت بالله و کذبت بکتابه قال الله: «یُوصِیکُمُ اللَّهُ فِی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْن (35)در تفسیر نور الثقلین در معنای آیه آمده که حضرت زهرا فرمودند: شما میگویید انبیاء ارث نمیگذارند ،مگر شما این آیه را نخوانده اید . شما به خدا کافر شده اید،به قرآن دروغ بسته اید .
7 –ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الأقربین بالمعروف حقا علی المتقین(36)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ .
ترجمه:بر شما مقرّر شده که چون یکى از شما را (نشانههاى) مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیّت کند، این کار حقّ و شایسته پرهیزکاران است . شرح آیه :بعضىها فکر مىکنند وصیّت کردن، زمینهى زود مردن است، در حالى که یک نوع دوراندیشى است.اینکه مىفرمایدهنگام مرگ وصیّت کنید چون آن لحظه، آخرین فرصت است و گر نه مىتواند سالها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت کند.بعضى وصیّت کردن را واجب دانستهاند، امّا از جملهى «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ» استفاده مىشود که این عمل مستحبّ است و گر نه مىفرمود: «حقا على المؤمنین» در آیهى شریفه به جاى کلمه «مال» از کلمه «خَیْراً» استفاده شده تا روشن شود که مال و ثروت، مایهى خیر و نیکى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقهى زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردى و نیازهاى اجتماعى و یا استثمار مردم براى تحصیل آن است . وصیّت باید بر اساس «بِالْمَعْرُوفِ» یعنى عقلپسند باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزىهاى بىجا و بىرویه. چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهرهمند مىشوند آن هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مىکند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت، در مورد توسعهى سهمیّه آنان اقدام نماید، ولى اگر کسى در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. (37) در لابلاى متون روایى آمده است: شخصى با داشتن کودکانى صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر صلى اللَّه علیه و آله متوجّه شدند، پرسیدند با این مرده چه کردید؟ گفتند: او را دفن کردیم. فرمود: اگر قبلًا به من خبر داده بودید، اجازه نمىدادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید، چرا که او با داشتن این همه فرزند، براى آنان هیچ مالى نگذاشته و همه را در راه خدا داده است . (38)وصیّت، کار دقیقى است که اگر خداى ناکرده با بىتوجّهى انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتىهایى گردد، تمام کارهاى خیر محو مىشود.در تفسیر نور به نقل از نهج الفصاحه از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله روایت شده است که فرمودند:گاهى انسان شصت سال عبادت مىکند، ولى چون وصیّت نامهى خود را عادلانه تنظیم نمىکند، به دوزخ مىرود. مقدار وصیّت، یک سوم مال است و اگر شخصى در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازهى وارثان شرط است. براى اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم، بهتر است وصیّت نامههاى اولیاى خدا، شهدا و علما را بخوانیم . رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: هر کس ابتدا به عهده بگیرد که وصیّت شخصى را انجام دهد، ولى سپس بدون عذر آن را رها کند، هیچ عملى از او قبول نمىشود و تمام فرشتگانِ میان آسمان و زمین او را لعنت مىکنند و دائماً در غضب خداوند است و در برابر هر کلمهى یا ربّ» که مىگوید، یک لعنت بر او نثار مىشود و پاداش تمام کارهاى قبلى او به پاى وصیّت کننده ثبت مىگردد. (39)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :
مخاطب در مورد حکم به وصیت شخص پیغمبر اکرم میباشد، بدین جهت است که زهرای مرضیه این آیه شریفه را مورد شهادت در مورد حق خودشان قرار میدهند .
نتیجه گیری فاطمه زهرا از موضوع
8 - لکل نبأ مستقر(40)
آیه شریفه بطور کامل بدین گونه است که :لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
ترجمه:براى هر خبرى (که خداوند یا پیامبرش به شما مىدهد) وقتى مقرّر است (که در آن واقع مىشود) و به زودى خواهید دانست . شرح آیه :نبأ: خبردادن از قضایاى خارجیه چه گذشته باشد و چه آینده و لذا خطاب شد بملائکه أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ (41) و بآدم أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ (42) بهمین مناسبت نبى را نبىّ و انبیاء گفتند که خبر دارند از دستورات و فرامین الهى و انباء خبر دادن است و اخصّ از خبر است زیرا خبر شامل قضایاى حقیقیه کلیه هم میشود و اعم از حدیث زیرا حدیث نقل خبر است از قول غیر، استقرار: بمعنى قرارگاه است یعنى هر خبرى موقعى دارد و قرارگاهى که بموقع خود واقع میشود لذا گفتند (الامور مرهونة باوقاتها) . سَوْفَ تَعْلَمُونَ : این جمله دلالت دارد به اینکه مراد از نبأ اخبار از آینده است که در وقت مقرر خود واقع میشود و کسانى که درک آن زمان را کردند خواهند صدق کلام را بفهمند و درک کنند(43)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :مفسرینی مثل مرحوم طیب و دیگران این آیه را در مورد اخبارى که پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از پیشآمدهاى اهل بیت داده از غصب خلافت على علیه السّلام و ظلم بفاطمه سلام اللَّه علیها و قتل حضرت امیر المؤمنین و سمّ حضرت مجتبى و شهادت حضرت امام حسین و اسیرى حضرت زینب علیهم السّلام، و از قضایاى دوره آخر الزمان و از خصوصیات حضرت بقیّة اللَّه و ظهور آن سرور عجّل اللَّه تعالى فرجه، و از دوره رجعت، و از خصوصیات معاد و جنّة و نار و غیر اینها که هر کدام بموقع خود تحقق پیدا کرده یا میکند و دلیل بر صدق رسول و معجزه آن سرور صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم است
9 - فسوف تعلمون من یأتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم(44)
ترجمه:پس بزودى خواهید دانست که مجازاتِ خوارکننده به سراغ چه کسى خواهد آمد و عذاب جاودانه دامن چه کسى را خواهد گرفت . شرح آیه :و در جمله" مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ" منظور از عذاب، عذاب دنیوى است که موجب انقراض و ریشه کن شدن مىشود، و آن همان عذاب غرق است که سرانجام آن قوم کافر را منقرض نموده و خوار و ذلیل کرد، و مراد از" عذاب مقیم" در جمله" وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ" عذاب آتش در آخرت است که عذابى است ثابت و دائمى، دلیل بر گفتار ما نیز که گفتیم عذاب اول دنیوى و عذاب دوم اخروى است، مقابلهاى است که در این دو واقع شده، و کلمه عذاب- به صورت نکره یعنى بدون الف و لام در عبارت- تکرار شده و اولى توصیف به اخزاء و دومى به اقامه شده . و چه بسا که بعضى از مفسرین جمله" فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ" را جملهاى تام گرفته وآنان را مسخره مىکنند خداى تعالى هم ایشان را مسخره مىکند، و براى ایشان است عذابى دردناک(المیزان/ ذیل آیه شریفه)در بعضى از روایات اسلامى آمده است که مدت چهل سال قبل از ظهور طوفان یک نوع بیمارى به زنان قوم نوح دست داد که دیگر از آنان بچهاى متولد نشد و این در واقع مقدمهاى براى مجازات و عذاب آنان بود کشتى نوح- بدون شک کشتى نوح یک کشتى سادهاى نبود و ساخت آن با وسائل آن روز به آسانى و سهولت پایان نیافت، کشتى بزرگى بود که علاوه بر مؤمنان راستین یک جفت از نسل هر حیوانى را در خود جاى مىداد و آذوقه فراوانى که براى مدتها زندگى انسانها و حیوانهایى که در آن جاى داشتند حمل مىکرد، چنین کشتى با چنان ظرفیت حتما در آن روز بىسابقه بوده است، به خصوص که این کشتى باید از دریایى به وسعت این جهان با امواجى کوه پیکر سالم بگذرد و نابود نشود، لذا در بعضى از روایات مفسرین مىخوانیم که این کشتى هزار و دویست ذراع طول و ششصد ذراع عرض داشت! (هر ذراع حدود نیم متر است. (45)
شرح کلام زهرا :
در حقیقت فاطمه زهرا با این جمله :همانگونه که خودشان در فرازهایی از خطبه فرمودند: خداوند، داور خوبی و محمد صلی الله علیه و آله عهددار این جریان است. و وعدگاه ما قیامت و در روز رستاخیز زیان خواهید دید. و چون پشیمان شوید سودتان نخواهد داد و «برای هر خبری موقعی است» و «به زودی درمییابید به چه کسی عذاب خوار کننده میرسد و بر وی عذاب همیشگی وارد میشود،آنها که حق اهلبیت را ضایع کرده اند،در دنیا دچار " مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ" که منظور از عذاب، عذاب دنیوى است که موجب انقراض و ریشه کن شدن مىشود، و آن همان عذاب غرق است که سرانجام آن قوم کافر را منقرض نموده و خوار و ذلیل می کند ،و در قیامت دچار عذاب " وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ" عذاب آتش در آخرت است که عذابى است ثابت و دائمى است .
پی نوشت ها :
1 . (صحیفه نور،19،ص278)
2 – (اسرار فدک ، محمد باقر انصاری ، ص2)
3 . (اسرار فدک،محمد باقر رجایی،ص151)
4 . (زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام، ص 122.)
5 . (بحار الانوار/ج 29/ص233)
6 . (کشف الغمه/ج 2/ص105)
7 . (النص والاجتهاد/ص117)
8 . (بحار الانوار/ج 29/ص200)
9 . (بحار الانوار/ج 29/ص200)
10 . (بحار الانوار/ج 29/ص200)
11 . (تفسیر نور الثقلین/ج 4/ص 272)
12 . (شرح ابن ابی الحدید/ج 16/ص 263)
13 . (نهج البلاغه فیض/ص967)
14 . (فتوح البلدان/ص44)
15 . (مائده/ 50)
16 . ( ترجمه جوامع الجامع، ج2، ص: 8)
17 . ( أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج4، ص: 390)
18 . (مریم /27)
19 . (نمل / 16)
20 . (تفسیر نور الثقلین /ذیل آیه شریفه)
21 . (مریم / 5 و 6)
22 . (تفسیر نمونه /ذیل آیه شریفه)
23 . (مریم / 5 و 6)
24 . (غافر / 53)
25 . (نمل / 16)
26 . (تفسیر کبیر فخر رازی / ذیل آیه شریفه)
27 . (تفسیر نور الثقلین / ذیل آیه شریفه
28 . (احزاب /6)
29 . (مجمع البیان/ ذیل آیه شریفه)
30 . (بحار /ج 21/ص387)
31 . (نور الثقلین/ذیل آیه شریفه
32 . (تفسیر نمونه /ذیل آیه شریفه)
33 . (نساء /13)
34 . (بحار /ج 100/ص 201)
35 . (نور الثقلین/ذیل آیه شریفه)
36 . (بقره /180)
37 . (سفینه البحار /باب وصی)
38 . (سفینه البحار /باب وصی)
39 . ( أطیب البیان فی تفسیر القرآن، /ذیل آیه شریفه)
40 . (انعام /67)
41 . (بقره / 29، )
42 . (بقره /31، )
43 . ( أطیب البیان فی تفسیر القرآن، /ذیل آیه شریفه)
44 . (سوره هود /3)
45 . (تفسیر نمونه /ذیل آیه شریفه)