برای رسیدن به هر هدفی و پاسخ گویی به هر نیازی، راه های کوتاه و بلند و آسان و سختی وجود دارد. انسان به طور طبیعی و به حکم عقل می کوشد تا کوتاه ترین و آسان ترین راه را برگزیند و خود را به هدف و برآورد نیاز خویش برساند.از دیگر چیزهایی که می بایست برای رسیدن به هدف فراهم کرد، ابزارهای مناسب و وسایلی است که بتواند درراه رسیدن به آن کمک کند. انتخاب وسیله و ابزار مناسب نیز از مهم ترین اموری است که می بایست گزینش شود؛ از این رو کسانی که راه درستی را برنمی گزینند و یا در صدد انتخاب وسیله و ابزار مناسب برنمی آیند، یا به مقصد و هدف نمی رسند و یا درنهایت با سختی و هزینه بسیار به بخشی از هدف دست می یابند.قرآن با توجه به اهداف زندگی بشر که رسیدن به کمال مطلق و سعادت مطلوب است، راه مستقیم و کوتاه و آسانی را به انسان نشان داده است که از آن به صراط مستقیم یاد می کند. در مساله ابزارها و وسایل مناسب برای رسیدن به مقصد نیز وسایل و ابزارهایی را مشخص کرده است که در این نوشتار به نحو اجمال دراین باره سخن گفته خواهد شد
اسباب و وسایل رسیدن به هدف
در آموزه هایی قرآنی جست و جوی وسایل مناسب به عنوان تکلیف و وظیفه مومنان بیان شده است و از همگان خواسته شده تا سبب و وسیله مناسبی بیابند. خداوند در این باره چنین دستور می دهد؛ ابتغوا الیه الوسیله؛ به سوی خدا وسیله بجویید. (مائده آیه 35 و نیز سوره اسراء آیه 57)
در داستان ذوالقرنین به مساله سبب و ابزار اشاره می شود و می فرماید ذوالقرنین با پیروی از سبب خود را به مغرب رساند و سپس با پیروی از سببی دیگر خود را به مشرق رساند و بر اقوام و مسایلی آگاهی یافت. آن گاه سبب دیگری را جست و با آن خود را به میان دو کوهی چون سد و دیواره بلند رساند (کهف آیات 84تا 93)
در این آیات سخن از به کارگیری اسباب خاصی برای رسیدن به مشرق و مغرب و دیواره سبب های دوگانه است. تکرار واژه سبب در این آیات خود نشان می دهد که او برای رسیدن به هر هدف خاص، از وسیله و سبب خاصی پیروی کرده و آن را به کار گرفته است.
معنی و مفهوم سبب
واژه سبب به معنای وسیله ای است که دو چیز را به هم مرتبط می کند و نوعی پیوند ایجاد می نماید. از این روست که از رابطه میان دو چیز که نوعی همبستگی علت ومعلولی میانشان وجود دارد، به سببیت یاد می کنند و می گویند که این خورشید سبب روشنایی است و یا بیماری یرقان یا افزایش بلغم سبب زردی شده است. دراین جا به جهت نوعی پیوند که میان دو چیز است از آن به سبب یاد شده است. از این رو تنها به وسایلی، می توان اطلاق سبب کرد که ارتباط و پیوند میان دو چیز را پدید آورد.
بنابر این اگر خداوند از انسان می خواهد که برای ارتباط با خدای یگانه و رسیدن به وی سبب و وسیله مناسب پیدا کند، منظور بهره گیری از وسایل و اسبابی است که بتواند این پیوند را پدید یا تقویت کند.
وسیله میان خدا و انسان
در آموزه های قرآنی پیامبران و اولیای الهی به عنوان وسایل و اسباب میان زمین وآسمان و خدا و انسان معرفی شده اند در برخی از آیات از این سبب و وسیله به حبل الله (آل عمران آیه 103 و نیز 112) و یا عروه الوثقی (بقره آیه 256 و لقمان آیه 22) نیز یاد شده است.
حبل الله ریسمان الهی است که میان انسان و خدا قرار می گیرد و پیوند و ارتباط میان آن دو را پدید می آورد و از آن جایی که انسان در زندگی خود به ویژه در سختی ها و مصیبت ها و دشواری های مادی و معنوی به هر چیزی چنگ می اندازد تا خود را از بلا و مصیبت برهاند و به آرامش و آسایش برسد، خداوند از وی می خواهد که درجست وجوی دستگیره، به دستگیره محکم الهی چنگ بزند که در آیات و روایات دیگر از آن دستگیره، به قرآن و پیامبر (ع) و عترت پـاکش (ع) معنا و تفسیر شده است.
بر این اساس در آموزه های قرآنی کوتاهترین، آسان ترین و امن ترین راه، صراط مستقیمی است که پیامبر می فرماید آن راه من است: هذا صراطی و بهترین و محکمترین ابزار و وسیله و سبب برای برآورد نیازها و رسیدن به مقصد نیز قرآن و اهل بیت(ع) می باشند. هرکس به این ریسمان و حبل الله بیاویزد به خدا می رسد و همه نیازها و جوائج ایشان برآورده می شود. انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی فان تمسکن بهما لن تضلوا ابدا؛ میان شما دوچیز گرانبها به جا می گذارم که کتاب خدا و عترتم هستند پس اگر بدان بیاویزید هرگز گمراه نشوید.
این وسایل چنان که گفته شد هرچند همگی نور یگانه و واحدی هستند ولی هریک از ویژگی های اختصاصی و برجسته ای برخوردار می باشند و چنان که ذوالقرنین برای دستیابی به هر هدف و رسیدن به هر مقصدی از یک سبب خاص بهره گرفت، برای دستیابی و برآورد نیازهای انسانی هریک از ائمه طاهرین، از یک برجستگی خاصی برخوردار می باشند که شخص می تواند با ارتباط و بهره مندی از این اسباب و وسایل و حبل الهی به هدف خاص خویش برسد و حوائج و نیازهایش را برآورده سازد. به سخن دیگر قرآن و عترت هرچند همگی از ویژگی های حبل الله و وسیله بودن برخوردار می باشند و انسان برای دستیابی به همه اهداف و برآوردن نیازهای خود می تواند به یکی از آنان تمسک کرده و به دستگیره محکم خدایی چنگ زند ولی هریک از ایشان برای رسیدن به مقصدی و یا برآورد حاجتی، کوتاهترین و آسانترین و بهترین به شمار می روند. از این روست که برای هر کاری و یا هدفی می بایست به یکی چنگ انداخت و از یکی کمک و یاری خواست.
امام کاظم، باب الحوائج
درمیان وسایل و اسباب، خداوند بر روی زمین باب الحوائج اختصاص به برآورد نیازهای انسانی دارد. حضرت موسی بن جعفر الکاظم(ع) درمیان عترت طاهر(ع) از ویژگی خاصی برخوردار است که وی را باب الحوائج ساخته است.باب درآیات قرآنی از درهای آسمانی است که انسان از راه آن روزی می خورد. از این رو کسانی که آیات خداوندی را تکذیب می کنند و استکبار می ورزند درهای آسمان به روی ایشان بسته می ماند تا از روزی های مادی و معنوی برخوردار گردند. (اعراف آیه 40)
از ابواب آسمان است که آب ها نازل می شود و زمین سرسبز می شود و روزی های زمینی و زندگی می روید. (قمر آیه 11) هرگاه درهای آسمان به روی بندگان بازشود آن گاه انسان ها از زندگی خوشی برخوردار خواهند شد (نباء آیه19) برای بازشدن و فتح ابواب آسمان می بایست به آموزه های وحیانی عمل کرد و از دستورهای پیامبران وائمه(ع) پیروی نمود.
اما گاه درهای آسمانی خود، وسایل و اسباب الهی هستند که حبل میان آسمان و زمین می گردند. امام کاظم(ع) یکی از این ابواب آسمانی است که هر حاجتمندی می تواند با تمسک به ایشان و بهره گیری از این وسیله به آسمان در آید و از برکات آسمانی بهره مند گردد و نیازهایش را برآورده سازد.در زبان روایات حضرت کاظم(ع) به جهت ویژگی خاصی که در وجود مبارکشان می باشد به عنوان باب الحوائج شناخته شده اند و هرکسی حاجت و نیازی دارد می تواند با بهره مندی از این باب الله به حاجت و نیازهایش برسد.آن حضرت در طول زندگی پربار خویش با آن که بارها بازداشت و زندانی و شکنجه شد ولی با این همه به یاری مظلومان و نیازمندان می شتافت و در کمک به آنان برپایه سنت اجداد طاهرینش عمل می کرد. بارها اموال خویش را به مستمندان و نیازمند داد و حاجت ها و نیازهای مادی و معنوی ایشان را برآورده ساخت. اگر حضرت یوسف(ع) با زندانی هفت ساله کم یا بیشتر خویش، به علم حکمت خاص و تعبیر رویا دست یافت، فشارها و مصیبت هایی که بر حضرت امام کاظم(ع) وارد شد وی را به مقام باب الحوائج رساند و اکنون نیز اهل عراق از شیعه و سنی به این بارگاه می شتابند و حاجت می جویند. آن بزرگوار هنوز هم درمیان شیعیان و اهل سنت عراق و سایر کشورها به عنوان باب الحوائج معروف می باشند و بسیاری از آن مقام شامخ بهره برده اند.
گذری کوتاه بر زندگی باب الحوائج
حضرت امام موسی بن جعفر(ع) روزیکشنبه هفتم صفر سال 128 قمری در روستای ابواء متولدشد. نام مادر آن حضرت، حمیده و پدر آن بزرگوار حضرت امام جعفر صادق(ع) است. آن حضرت دارای چندین کنیه بودند که از میان آنها می توان به کاظم و باب الحوائج و عبد صالح اشاره کرد.امام کاظم(ع) درطریق زندگی و تربیت مومنان، همان راه و روش پدر را در پیش گرفت و محورهایی چون برنامه ریزی فکری، آگاهی عقیدتی و مبارزه با عقاید انحرافی را سرلوحه برنامه های خود قرار داد.آن امام همام با دلایل استوار، بر افکار الحادی می تاخت و منحرفان را به اشتباه راه و روششان آگاه می ساخت. پس از مدتی با آگاهی شیعیان از روش ایشان، جنبش فکری امام(ع) درخشندگی یافت و قدرت علمی آن حضرت دانشمندان را تحت الشعاع خود قرار داد. امام کاظم(ع) در حوزه عمل سیاسی نیز با مسائل برخورد می کردند و همین امر موجب می شد که دستگاه جور در برابر امام (ع) موضع سختی اتخاذ نماید. آن حضرت در قبال دستگاه ظلم و ستم عباسی، موضع منفی در پیش گرفت و دستور داد تا شیعیان در دعاوی خصوصی و عمومی، شکایت به نزد حاکم جور نبرند و با قراردادن قاضی تحکیم و داوری، منازعات را فیصله دهند. اما دشمنی حکومت هارون الرشید زمانی با امام(ع) بیشتر شد که یحیی برمکی دریافت امام (ع) به پایگاه های خود در همه نقاط کشورهای اسلامی نامه می نویسد و آنان را برضد حکومت بسیج می کند. بر اثر سعایت های بی دریغ برمکی، هارون امام را به زندان افکند و او را از شیعیانش جدا ساخت به طوری که آن حضرت نزدیک به چهارده سال در زندان هارون بسر برد.
حضرت امام موسی کاظم(ع) عابدترین، زاهدترین، فقیه ترین و کریم ترین مردم زمان خود بود. نوع عبادت ایشان شهره عام و خاص بود به گونه ای که آن حضرت از ترس خدا آن چنان می گریست که تمام محاسن شریفش به اشک آمیخته می شد.آن حضرت، صابر، صالح، امین و کاظم لقب یافته بود و به خاطر تسلط بر نفس و فروبردن خشم، به کاظم مشهور گردید. سرانجام دستگاه حاکمه نتوانست حضور آن حضرت را تاب آورد. در این هنگام سندی بن شاهک، به دستور هارون الرشید، غذای آن حضرت را به سم آلوده کرد و امام (ع) از آن غذا خورد. حضرت پس از سه روز در 25 رجب سال 183 قمری، در زندان هارون الرشید عباسی، در سن 55 سالگی به شهادت رسید. مرقد شریفش درکاظمین، نزدیک بغداد، زیارتگاه شیفتگان حضرتش است.
فسلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیاً