وقتى که نمازگزار به رکوع خم مىگردد در حقیقت با عمل خود به ذلّت و خواریش و با ذکر رکوع به عظمت و کبریائى خداوند اعتراف و اقرار مىکند. و این بهترین نوع تواضع عبد در مقابل مقام کبریائى حق است. به همین خاطر که او خدا را به عظمت و بزرگى یاد کرد خدا نیز او را در نزد بندگان عزت و بزرگى مىبخشد. چنانچه در روایت از امام حسن عسکرى(علیه السلام) منقولست که فرمودند: «چون نمازگزار به رکوع رفت خداوند تبارک و تعالى خطاب به فرشتگان مىکند و مىفرماید: اى ملائکه من آیا نمىبینید بنده نمازگزار چگونه براى بزرگى و عظمت من تواضع مىکند؟ شما را گواه مىگیرم که هر آینه او را در دار کبریائى و جلال خودم بزرگ سازم».
پس سرّ رکوع، خم شدن در برابر عظمت اوست و این اقتضاى ادب عابد است در مقابل معبود. چنانچه این تعبیر از امام صادق(علیه السلام)است که: «در رکوع ادب عبودیت است و در سجود قرب به معبود. و کسى که به نیکى ادب بجا نیاورد قرب را نشاید پس رکوع کسى را بجاى آر که با دل خاضع براى خدا و تحت سلطه او ذلیل و بیمناک است و اعضاى خود را از اندوه و ترس آنکه از بهره رکوع کنندگان بىنصیب گردد فرود مىآورد».
شاید این فرموده امام صادق(علیه السلام) تفسیر انفسى از این آیه باشد که خداوند فلاح و رستگارى را منوط به رکوع و سجود دانسته و فرمود: یا ایها الذین آمنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون. «اى اهل ایمان در برابر خدا رکوع و سجود به جاى آرید و حضرت او را در تمام شئون حیات، بنده و فرمانبردار باشید و هر کار خیرى را انجام دهید تا به رستگارى و فلاح رسید».
هر چند که قرب کامل در سجود تحصیل مىشود و لیکن ما دام که ادب خضوع در رکوع کامل نگردد قرب مطلق بدست نیاید چون نقص در هر جزئى به کل سرایت مىکند. چنانچه از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) منقولست که: «هرکس که وضو و رکوع و خشوعش در نماز کامل نباشد نمازش ناقص است».
و نیز فرموده است که:
«خداوند پنج نماز را بر مردم واجب گرداند هرگاه کسى وضوى آنها را درست بجاى آورد و در وقت بخواند و رکوع و خشوع را کامل کند خداوند ضامن است که گناهانش را بیامرزد و کسى که اینگونه انجام ندهد خداوند نسبت به او عهدى ندارد و اگر خواست او را مىآمرزد و اگر بخواهد او را عذاب مىکند».
و خلاصه کلام در فلسفه رکوع این است که هیچ بندهاى براى خدا به حقیقت رکوع نکند مگر آنکه خداوند تعالى او را به نور جمال خویش بیاراید و در سایه کبریائى خود در آورد و جامه برگزیدگانش بپوشاند. رکوع مرحله اوّل است و سجود مرحله دوّم، هرکس که معنى و حقیقت اوّلى را به جاى آورد شایستگى دوّمى را یافته.
پس باید که رکوع با خضوع و خشوع کامل باشد تا سجده به تَبَع آن کامل گردد. از ربیع بن خُثَیم حکایت کنند که با یک رکوع شب را به صبح مىرساند و چون به صبح مىرسید قامت راست مىکرد و مىگفت:
«آه! مخلصان پیشى گرفتند و ما از راه ماندیم». و رکوع خود را کامل کن به اینکه پشت خود را راست نگاه دارى و از این پندار که به قدرت و همت خود به خدمت او قیام کنى فرود آى (که این امکان ندارد) جز به یارى او. و قلب را از وسوسههاى شیطان و فریبها و نیرنگهایش فرارى ده که خداوند تعالى بندگان خویش را به میزانى که در برابر او کرنش کنند بلند مىکند و آنان را به هر اندازه که عظمتش بر باطنهایشان پرتو افکنده به حقیقت فروتنى و کرنش (در برابر خود) هدایت مىفرماید».
و معناى کشیدن گردن در رکوع این است که در ایمان به خدا استوارم اگر چه گردنم زده شود و معناى سربرداشتن از رکوع و گفتن «سمع الله» این است که حمد و ثناى ما را مىشنود و آن خدایى که مرا از نیستى و عدم به وجود آورده است».