برخی از مخالفان اسلام، که مفهوم زندگی را جز ارضای تمایلات جنسی و اشباع غرایز و امیال حیوانی چیز دیگری نمی دانند، هر روز به عناوین مختلف و صورت های گوناگون اشکالات و شبهاتی را به اسلام و احکام مقدس آن و نیز شخص پیامبر صلی الله علیه و اله وارد می کنند؛ از جمله اینکه: فلسفه ی تعدد همسران پیامبر چه بوده است؟ چرا پیامبر با ازدواج های متعدد از قانون چهار زن دایمی که برمسلمانان تشریع گردیده، تجاوز کرده است؟ آیا پیامبر با توجه به وظیفه ی سنگین و رسالت بزرگی که بر عهده داشت، سزاوار بود همسران متعددی اختیار کند؟ و سرانجام اینکه: آیا تعدد همسران پیامبر از روی شهوت و هوسرانی نبوده است؟ (البته به اصل مسئله تعدد زوجات در اسلام نیز اشکالات و شبهات زیادی وارد شده است که پاسخ به آن خود نوشتار مفصل و مستقلی می طلبد و از عهده این مقاله خارج است.)این شبهه در ذهن برخی از محققان و اندیشمندان غربی چنان ریشه دوانیده که عامل شهوت را مسلم پنداشته اند؛ مسئله ای که آنها را از دست یافتن به حقیقت بازداشته است. گوستاولوبون که تحقیقات گسترده ای درباره ی اسلام انجام داده است، در کتاب تمدن اسلام و غرب می گوید: «اگر از پیامبر بتوان انتقادی کرد، فقط همان محبت مفرطی است که به زن داشته است.»(1)شبهه ی مذکور اگرچه در ابتدا توسط معاندان اسلام و یا جاهلان به تاریخ اسلام و شخصیت واقعی پیامبر صلی الله علیه و اله مطرح گردید، لیکن به دلیل ظاهر فریبنده ای که دارد، می تواند در افکار عده ای از مسلمانان که اطلاعات عمیق دینی و مذهبی ندارند نیز، در حد سؤال، مطرح گردد. از این رو، نوشتار حاضر بر آن است تا با تشریح فلسفه و علل ازدواج های پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله، اهداف عالی و مقدس و نیز شخصیت حقیقی آن حضرت را، که از این اتهامات ناروا به دور است، مشخص سازد. اما پیش از آن به طور اجمال به تعداد همسران و فرزندان آن حضرت اشاره می شود.
همسران و فرزندان پیامبر صلی الله علیه و اله
مورخان در تعداد زنان پیامبر صلی الله علیه و اله اختلاف نظر دارند. برخی مانند ابن هشام تعداد آنان را سیزده(2) و بعضی مانند مسعودی(3) و ذهبی(4) پانزده و کسانی مثل حاکم(5) و ابن سعد(6) تا هجده نفر دانسته اند. سبب این اختلاف آن است که بعضی از مورخان، آن تعداد از زنانی را که به عللی از پیامبر صلی الله علیه و اله جدا شدند و یا کنیز آن حضرت محسوب می شدند (مثل ماریه قبطیه(7)) جزو همسران تلقی کرده اند. اما آنچه مورد اتفاق مورخان بزرگ شیعه و اهل سنت می باشد این است که اولا، تعداد همسران پیامبر صلی الله علیه و اله تا زمان تحریم انتخاب همسر- که با نزول آیه 52 سوره ی احزاب(8) اعلام گردید و پیامبر صلی الله علیه و اله با آنها هم بستر شد- یازده نفر بودند. و ثانیا، هنگام رحلت آن بزرگوار، نه تن از همسران آن حضرت زنده بودند. اسامی آن یازده نفر از این قرار است: خدیجه، سوده، عایشه، زینب دختر خزیمه، حفصه، ام سلمه، زینت دختر جحش، جویریه، ام حبیبه، صفیه و میمونه. از میان اینها حضرت خدیجه کبرا و زینب دختر خزیمه در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و اله از دنیا رفتند.
پیامبر صلی الله علیه و اله از بین همسران خود تنها از خدیجه صاحب فرزند شد. خدیجه فرزندانی به نام های زینب، ام کلثوم، رقیه، فاطمه، قاسم و عبدالله (ملقب به طیب و طاهر) به دنیا آورد. خداوند نخواست همسران پیامبر صلی الله علیه و اله پس از خدیجه از او صاحب فرزند شوند، مگر کنیز آن حضرت به نام ماریه قبطیه، که از پیامبر صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد.(9)
گفتنی است که پیامبر زمان تولد ابراهیم، همه فرزندان خود بجز حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را از دست داده بود و آن حضرت علیهاالسلام هم در خانه شوهر به سر می برد.
علل تعدد همسران پیامبر صلی الله علیه و اله
ین علل را می توان به دو قسم عمومی و اختصاصی تقسیم کرد. ما ابتدا به علل عمومی، که همه ی ازدواج های پیامبر اسلام را به طور کلی شامل می شود، اشاره می کنیم و سپس به علل اختصاصی هر یک از ازدواج ها به طور جداگانه می پردازیم: بقیه در ادامه مطلب
علل عمومی
در این بخش ابتدا به نظریات بعضی از اندیشمندان اسلامی و سپس دیدگاه های تعدادی از محققان غربی اشاره می کنیم. علت کلی ازدواج های پیامبر صلی الله علیه و اله بر اساس مصالح و حکمت هایی بود که در انجام مأموریت الهی به آنها نیازمند بود؛ چرا که اگر هدف عیش و نوش و شهوترانی بود، همانند پادشاهان و سلاطین به جای زنان سالخورده و بیوه، دختران زیبا را اختیار می کرد. محمد رشید رضا صاحب تفسیر المنار می نویسد: «حکمت عمومی که آن حضرت را در سال های آخر عمر و ایام کهولت و اشتغال به تدبیر امور مردم و هنگام دفاع از دشمنان مهاجم وادار به ازدوا ج نمود، بر اساس یک سیاست بسیار عالی و روشی پسندیده بود.»(10)
به عبارت دیگر، یکی از علت های این ازدواج ها محکم کردن ستون ها ی ساختمان دین و ثابت نمودن پایه های اسلام بود. اشتیاق به دعوت اسلامی، حضرت را وادار کرد تا پیوند دامادی با کسانی ایجاد کند که بتوانند به عنوان تکیه گاهی برای او نیرویش را برای دعوت مردم به اسلام، چندین برابر کنند. علت دیگر این ازدواج ها، مهر و شفقت و دلسوزی و رحمت آن حضرت نسبت به زنان بیوه و بی یاور بود. اگر نیروی هوا و هوس و عشق و شهوت بر نفس پیامبر غالب بود، پیش از نبوت می توانست هر زنی را اختیار کند؛ او در آن زمان در ابتدای جوانی و کمال نیرومندی بود و هیچ قانونی نمی توانست بین او و خواسته هایش مانع شود، بخصوص که آن حضرت از این جهت مورد رغبت و توجه شدید مردم بود و همه علاقه مند بودند هر زنی را تقدیم او کنند، اما آن حضرت هرگز این کار را نکرد.
به رغم اینکه مردان عرب آن روز بر حسب عادت، زنان زیادی (حتی بیش از ده زن) می گرفتند، اما پیامبر اسلام پیش از بعثت تنها با حضرت خدیجه ازدواج کرد. شهید مفتح در این باره می نویسد: «محمد در سن جوانی و در بحبوحه ی قدرت غریزه ی جنسی با زن سالخورده به سر می برد. یعنی او در حالی که 25 سال دارد، خدیجه 40 ساله را به عنوان همسری می پذیرد، 25سال یا 24 سال با همین زن زندگی می کند و همسر دیگری اختیار نمی نماید... زنانی را که پیغمبر به عنوان همسری انتخاب نمود نوعا سالخورده و شوهر رفته بودند که پیامبر اسلام شوهر دوم یا سوم آنان محسوب می شد، اگر انگیزه ی او در این ازدواج ها پاسخ تقاضای غریزه بود، باید به دختران و زنان زیبا و جوان بسیاری که افتخار می کردند پیغمبر اسلام آنان را بپذیرد اعتنا و توجهی می نمود و خواسته آنان را قبول می کرد، در حالی که حضرت این گونه پیشنهاد را رد می کرد. »(11)
مرحوم کاشف الغطاء علل تعدد همسران پیامبر صلی الله علیه و اله را چنین بیان می کند: پیامبر اسلام با قبول کثرت زوجات و همسران متعدد خواسته است نمونه ی بارز و برهان روشن خویشتن داری، استقامت و رعایت مساوات و عدالت را مجسم سازد. آن حضرت در تمام ادوار زندگی خانوادگی مظهر کامل عدالت و انصاف بود. با اینکه زنان آن بزرگوار از نظر سن و جمال و شرایط خانوادگی و حسب و نسب همگی در یک سطح نبودند و اختلافات فاحشی در جهات نامبرده داشتند، در عین حال، همگی در پرتو عدالت و مساوات و رعایت شأن یکدیگر، بدون کوچک ترین اختلاف و ناراحتی با هم به سر می بردند... و تنها خواسته شان این بود که در روز قیامت به عنوان همسر پیامبر اسلام محشور گردند.
کسی که شرح زندگانی رسول خدا را مطالعه کند، در ذهن خود این گونه مجسم می کند که پیامبر همانند شخص فارغ البالی است که هیچ گونه غم و اندوه و اهل و عیال و یا هیچ گونه علاقه و ارتباطی با زن نداشته است. دلیلش آن است که پیامبر صلی الله علیه و اله در طول زندگی خود با همسران متعدد، همواره به عنوان فرمانده لشکر اسلام، تبیین کننده احکام دینی، قاضی خصومت ها، برپا کننده نماز جماعت، زاهد و عابد (که گاهی از کثرت عبادات پاهیایش ورم می کرد و شب تا صبح در تهجد و شکرگزاری به سر می برد) مطرح بود. حال چنین کسی چگونه توانسته است زنان متعدد را اداره کند و افکارش را از توجه به مسائل اساسی و بنیادی اسلام باز ندارد؟ آیا این خود یک معجزه نیست؟ و آیا حقیقت جز این است که این ازدواج ها مصالح و عللی ماورای شهوت و هوای نفس در برداشته است؟(12)
عباس محمود عقاد پس از بیان علل عمومی و اختصاصی می گوید: «هیچ یک از همسران رسول خدا، به تشرف زوجیت وی نایل نیامدند مگر اینکه مردانگی و شرف یا مصلحت مردم و بزرگداشت آیین اسلام موجب آن گردید و آنچه در این وصلت ها محلی نداشت، هواپرستی و خوددوستی بود.»(13)
مرحوم علامه ی طباطبائی در تفسیرالمیزان می فرماید: افرادی که محبت مفرط به زن و شهوت و عشق دارند فریفته آرایش و زینت و عاشق جمال و دلربایی ها و طراوت سن جوانی می گردند، در حالی که این گونه خصوصیات با زندگی و روش آن حضرت منطبق نمی گردد؛ چون با بیوه زنان و زنان پیر و سالخورده ازدواج کرد. پیامبر اکرم زنان خود را میان کامجویی دنیوی و گرفتن طلاق مخیر می سازد: یا خدا و پیامبر را بگیرند و دنیا را رها سازند و یا دنیا و زینت آن را انتخاب کنند و از پیامبر طلاق بگیرند (آیات 28و29 سوره ی احزاب).(14) که این عمل نیز با وضع مرد زن دوست و جمال پرست نمی سازد. علاوه بر اینکه «رفتار آن جناب با زنان و احیای حقوق از دست رفته آنان در قرون جاهلیت و تجدید حرمت به باد رفته شان و احیای شخصیت اجتماعی شان، دلیل دیگری است بر اینکه آن جناب زن را تنها یک وسیله برای شهوترانی مردان نمی دانسته و تمام همش این بوده که زنان را از ذلت و بردگی نجات داده و به مردان بفهماند که زن نیز انسان است.»(15)
دکتر هیکل نیز در این باره می گوید: پیامبر کسی نبود که هوس بر عقل او غالب شود و از این رو، زنانی را که به عقد خویش درآورد، به اقتضای عشق و شهوت نبود. سخنان مستشرقان درباره ی زن دوستی پیامبر چنان ناپسند و پوچ است که درباره ی مردان عادی و مادی نیز روا نیست تا چه رسد به فرد بزرگی که پیغمبری او صحنه ی زندگانی و جریان تاریخ جهان را عوض کرده است.(16)
وی همچنین معتقد است که پیامبر صلی الله علیه و اله در اثنای جنگ های مسلمانان که گروهی از آنان کشته می شدند و طبعا زنانشان بیوه می ماندند، اقدام به ازدواج با آنها می کرد. آیا واقعا تعدد زوجات پس از جنگ ها و شورش ها که هزاران نفر تلف می شوند و عده ی زیادی از زنان بی شوهر می مانند، بهتر از اکتفا به یک زن نبود؟(17)
هیکل در پاسخ به این سؤال که چرا پیامبر صلی الله علیه و اله ازدواج با بیش از چهار زن را بر دیگران حرام کرده اما برای خود جایز شمرده و بیش از چهار همسر اختیار کرده است، می گوید:آیه ی 3 سوره ی نساء(18) که انتخاب همسر را به چهار زن محدود می کند، در اواخر سال هشتم هجرت نازل گردید و تا زمان نزول این آیه محدودیتی در کار نبود و همه ی مسلمانان می توانستند بیش از چهار همسر داشته باشند و تمام ازدواج های رسول خدا قبل از آن تاریخ صورت گرفته بود؛ چون آخرین ازدواج با میمونه بود که در سال هفتم هجرت واقع گردید، و پیامبر اسلام بعد از نزول این حکم الهی دیگر همسری اختیار نکرد.(19)
محمد محمود صواف علت تعدد همسران پیامبر صلی الله علیه و اله را این چنین بیان می کند: تعدد همسران پیامبر خود یکی از عوامل اصلی و مهم تبلیغ و گسترش دین اسلام بوده است. به اعتقاد وی هرگاه دعوتگران زیاد شوند، توجه مردم به آن دعوت زیاد شده و طرفداران و حامیان آن دعوت چندین برابر می شوند. بدیهی است که اگر این دعوت همراه با پیوند خویشاوندی باشد، مؤثرتر و ماندگارتر است. رسول خدا در مورد اکثر ازدواج های خود (به جز ازدواج با زینب دختر خزیمه، ام سلمه و زینب دختر جحش که از قبل نسبت فامیلی با پیامبر داشتند.) چنین هدفی را دنبال می کرد، به گونه ای که هر یک از این همسران، دعوتگرانی برای اسلام شده و هر کدامشان به تنهایی مدرسه ای برای آموزش مردم و مربیانی برای زنان و مردان امت اسلامی در همه موضوعات زنانگی، احکام شرعی، آداب زناشویی و دستورات اسلامی محسوب می شدند. سیاست رسول خدا در زمینه ی ازدواج با زنان متعدد، همان سیاست هوشیارانه ای بود که دعوت اسلامی در آن زمان اقتضا می کرد.(20)
احمد جاد المولی در این باره می گوید: تعداد قابل توجهی از احکام اسلامی مختص به زنان بوده است. در اوایل ظهور اسلام بیان این احکام به عهده ی شخص پیامبر بود. اما از آنجا که پیامبر بسیار با حیا بود پاسخ به سؤالات زنان برایش بسیار مشکل بود و از طرفی هم نمی خواست هیچ سؤالی بدون پاسخ بماند و چه بسا زنان هم به خاطر شرم و حیایی که داشتند از پرسیدن از رسول خدا امتناع می کردند. بنابراین، بهترین راه حل این بود که احکام زنان از زبان کسانی بیان شود که رابطه همسری با پیامبر داشته باشند تا صفت حیا مانع بیان احکام اسلامی نشود. بدون شک تعدد همسران پیامبر نقش بسیار مهمی را در ترویج و عمل به احکام اسلامی (به ویژه احکام زنان) ایفا کرد.(21) و به تعبیرمحمد رشید رضا اگر پیامبر صلی الله علیه و اله یک همسر اختیار می کرد، یقینا تأثیر نه همسر در تعلیم احکام زنان را نداشت.(22)
استاد مهدی پیشوایی قراین و شواهدی را در مورد ازدواج های پیامبر ذکر می کند که برانگیزه ی مقدس و نیت پاک آن حضرت دلالت دارد. ما در اینجا به سه مورد آن اشاره می کنیم:
الف. ازدواج های بعدی پیامبر [پس از خدیجه] پس از پنجاه سالگی او (اندکی پیش از هجرت و اغلب بعد از هجرت) بوده که از طرفی، سال های پیری و از طرف دیگر، دوران گرفتاری ها و اوج مشکلات سیاسی، اجتماعی و نظامی آن حضرت بوده است. آیا می توان باور کرد که کسی با این وضع در فکر هوسرانی باشد؟ آیا اصولا پیامبر، در مدینه فرصت پرداختن به این گونه کارها را داشت؟
ب. آیا زندگی با زنانی که دارای اخلاق و سلیقه های گوناگون بودند و برخی از آنها با ناسازگاری ها و حسادت های زنانه، همواره پیامبر را رنجانده و آزده خاطر می ساختند(23) با عیش و خوشگذرانی سازگار است؟
ج. هر یک از همسران پیامبر از یک قبیله بودند و با هم هیچ خویشاوندی نداشتند. آیا وصلت با قبایل مختلف، تصادفی بود [یا به خاطر ایجاد علقه میان قبایل و ترویج و تقویت اسلام]؟(24)
البته دلایل دیگری را نیز می توان با توجه به شرایط آن روزگار در نظر گرفت؛ از جمله اینکه: زنان در آن روزگار نیازهای گوناگونی از قبیل نفقه، خوراک و پوشاک داشتند که تهیه ی آنها با توجه به اوضاع صدر اسلام- که مسلمانان از مکه به مدینه مهاجرت کرده بودند و مانند آوارگان بی پناه بر روی سکویی به نام صفه(25) زندگی می کردند- بسیار مشکل بود. علاوه بر آن، برای زنان ممکن نبود همچون مردان در صفه اجتماع کنند، بلکه به مأوا و مسکنی که دارای امنیت باشد نیاز داشتند. خداوند در آیات 59 تا 61 سوره ی احزاب (26) علاوه بر دستور حجاب به زنان، به منافقان و بیماردلان مدینه که برای زنان ایجاد مزاحمت می کردند هشدار می دهد که اگر از کار خود دست برندارند، درگیر جنگ شدید با پیامبر و اخراج از مدینه و حتی محکوم به قتل خواهند شد.
از طرفی، در آن روزگار پیوندهای قبیله ای محکم ترین و مطمئن ترین پیوندها بود. از این رو، چون زنان بیوه ی مهاجر که از قبیله ها ی خود، جدا شده بودند از این حمایت و پشتیبانی برخوردار نبودند، تزویج انصار با آنها راه حل مناسبی به نظر می رسید.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله با ازدواج های خود بخصوص با زنان بیوه ی مهاجر، اولا مشکل تعدادی از این زنان را برطرف کرد و آنها را تحت حمایت و سرپرستی خود قرار داد و ثانیا، اوج ایثار و فداکاری خود را در مقام عمل به انصار نشان داد تا آنها نیز برای این کار تشویق شوند و سرپرستی زنان بیوه ی مهاجر را بر عهده بگیرند.(27)
اگرچه اصل شبه ی مورد نظر توسط برخی مستشرقان جاهل یا کینه توز مطرح شده است، اما بعضی دیگر از آنها با تحقیقات گسترده به حقیقت مسئله پی بردند. اکنون به نظریات تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
جان دیون پورت با توجه به آیه ی تخییر(28) که زنان پیامبر را میان دو امر طلاق و ترک زینت مخیر گذاشت، می گوید: «عده ای اهل عناد و الحاد و دسته ای از کوته نظران تصور می کنند که رسول اکرم صلی الله علیه و اله از راه هوای نفس با زنان متعددی ازدواج کرده است. متأسفانه تصور این اشخاص به صورت گمان و از گمان به صورت شبهه و از شبهه به صورت سوءظن و از سوءظن به درجه ی سخافت رأی می رسد. ولی چیزی [که] نزد من مسلم است این است که همه ی این افراد مردمی کوتاه نظر و نادان هستند؛ زیرا آیه ی قرآن که اساس آن حاکی از نفی زینت و منع همه ی زنان پیغمبر از استعمال آن است، و از آن گذشته رابطه زناشویی را بر اساسی قرار می دهد که مطلقا منافی زندگانی جنس لطیف است، و ضمنا ارتباط بین پیغمبر و زنانش را به طرز روشنی که کاملا مخالف هوا و هوس است، بیان می نماید و از این بالاتر می بینیم که خداوند متعال به پیغمبر دستور می دهد که در غیر این صورت همه ی آنان طلاق بگیرند و مانند سایر زنان از هوس های زنانه در مورد استعمال زیور و زینت برخوردار شوند، و الا با طبیعت دیگری که مخالف طبیعت دنیوی است خوگرفته و راه زهد پیش گیرند. هر کسی می تواند به سهولت تشخیص دهد که همه ی اطراف و جوانب این آیه ، برخلاف شهوات و تمایلات نفسانی است؛ زیرا در عرف شهوت پرستی هیچ گاه کلماتی بدین صورت صریح و قاطع و تا حدی خشن استعمال نمی شود... .
دلیل دیگر بر برائت رسول اکرم از هوسرانی این است که زوجاتش را از نظر تمتع که نیروی خیال عامل آن است تزویج ننمود؛ زیرا اگر ازدواج وی مولود شهوت بود، لازمه ی آن استعمال زینت و زیور، و نمایش ظرافت و زیبایی است، در حالی که رسول اکرم با کمال صراحت آنها را از استعمال زینت منع نمود تا جایی که اگر تحمل پذیرفتن این امر را نداشته باشند، می توانند طلاق بگیرند. با توجه به این سابقه آیا جا دارد که کسی این نحوه فکر را جزو افکار شهوانی بداند و آیا غیر از نمایش کمال انسانیت در این عمل نکته دیگری ملاحظه می شود و آیا تبعیت نه زن از پیغمبر معظم و صرف نظر کردن از زینت، جز این است که ما آن را دلیل بر وصول به مرحله کمال انسانیت و حصول درجه ی عالی عظمت بدانیم.»(29)
توماس کارلایل معتقد است «به رغم دشمنان، هرگز محمد مرد شهوت پرست نبود، از روی ستم و عناد او را متهم به شهوترانی نموه اند. چقدر ستم و بی انصافی است که شخصی مانند محمد صلی الله علیه و اله را به شهوترانی متهم کنیم... . میان محمد صلی الله علیه و اله و شهوت و لذت پرستی بسیار فاصله است.»(30)
گئورگیو شرم و حیا را ویژگی ممتاز پیامبر می داند و پس از نقل داستان هایی درباره ی حیای پیامبر صلی الله علیه و اله می نویسد: «با اینکه پیغمبر نه زن داشت مردی بود بسیار با حیا و چندین روایت راجع به شرم و حیای محمد صلی الله علیه و اله در کتب تذکره نویسان اسلامی دیده می شود.»(31)
بدین سان، از نظر بعضی اندیشمندان غربی هم ازدواج های پیامبر صلی الله علیه و اله به خاطر شهوترانی و هوا و هوس نبوده است، بلکه علت آن را باید در مقاصد عالی و اهداف تبلیغی، اسلامی و انسانی پیامبر صلی الله علیه و اله جست و جو کرد.