مقدمه
«مظلومیت» و «مظلوم واقع شدن»، صفتی است که همه ما به هنگام برخورد با آن، بی اختیار به یاد موجودی زنده (اعم از انسان و حیوان) می افتیم که از سوی موجودی همنوع و یا غیرهمنوع مورد ظلم واقع شده و به نحوی از انحاء بخشی از حقوق و یا تمامی حقوق او پایمال شده و مورد تجاوز قرار گرفته است، و متعاقب آن، خاطره حادثه و یا واقعه ای که منجر به این مسئله شده در ذهن ما زنده می شود. اما اگر با نگاهی عمیق تر به عالم خلقت و تاریخ بشر، چشم بدوزیم با اندک تأملی، به این حقیقت پی خواهیم برد که این تنها موجودات زنده نیستند که در حیات و یا پس از حیات خود «مظلوم» واقع می شوند، بلکه تعداد بی شماری از پدیده ها و حوادث جهان را میتوان برشمرد که با مطالعه ویژگی ها و خصوصیات شان «مظلومیت» آنها برای ما مسلم شده و به اثبات می رسد.
تاریخ پرنشیب و فراز حضور انسان در روی کره زمین، از آغاز تاکنون، شاهد حوادث بی شماری بوده که بسیاری از این حوادث در کتب تاریخی ثبت شده و مورد تذکر قرار گرفته اند و بسیاری هم ذکری از آنها به میان نیامده و در نتیجه از یادها محو گشته و به بوته فراموشی سپرده شده اند. اما در میان حوادث مکتوب تاریخ هم اینگونه نیست که حق هر حادثه ای دقیقاً و مطابق ارزش و اهمیت آن ادا شده باشد، بلکه در این میان حوادث کوچک بسیاری را میتوان سراغ گرفت که علیرغم کم اهمیت بودن و کوچک بودن آنها، از سوی تاریخ نویسان و دست اندرکاران سیاست و اداره جوامع، بیش از حد لازم مورد توجه واقع شده و در نتیجه همچون حادثه ای بی نظیر و شگرف در خاطره تاریخ و انسانها جا خوش کرده و حجم عظیمی از سرمایه های مادی و معنوی بشر را به خود اختصاص داده است. و البته در مقابل، حوادث عظیم و مهم و با ارزشی را هم میتوان یافت که علیرغم اهمیت فوق العاده و تأثیرگذاری بی نظیرشان در زندگی بشر، از سوی مورخان بی انصاف و سیاستمداران منفعت طلب، آنگونه که باید و شاید مورد عنایت واقع نشده و در نتیجه در ذهن و نظر انسانها کوچک جلوه نموده و تنها دورنمایی کمرنگ از آنها در خاطره تاریخ باقی مانده است. به عبارت دیگر این حوادث سرنوشت ساز و عظیم الشأن مورد ظلم و ستم واقع شده و «مظلومیت» را تجربه کرده اند!! حاصل سخن آنکه «مظلومیت» تنها صفت انسانها و موجودات زنده نبوده و حوادث و پدیده های هستی را هم دربر می گیرد.
و باید دانست که در میان حوادث تاریخی و وقایع مهمی که تاکنون روی داده، بدون تردید، حادثه «غدیر خم» که در هجدهم ذی حجه سال دهم هجری و در صحرای تفتیده بین مدینه و مکه روی داد، یکی از حوادث «مظلوم» تاریخ بشری و یکی از فرازهای مظلوم آن است! چراکه علیرغم گذشت قریب به 1400 و اندی سال از این حادثه، هنوز هم آنچنان که باید و شاید ودر خور شأن و منزلتش بدان پرداخته نشده و غدیر همچون موضوع فوق العاده پراهمیت خود یعنی «ولایت» و «امامت» مظلوم است و مع الاسف باید گفت حتی در میان بسیاری از دوستداران خود نیز جایگاه والای خود را نیافته است. در نوشتار حاضر به برخی از جنبه های مظلومیت این حادثه اشاره شده است.
1- مظلومیت غدیر بواسطه انکار شاهدان !!
پیامبر گرامی اسلام(ص) در سال دهم هجری، پس از برگزاری مراسم حج و آموزش این فریضه الهی به مسلمانان، عازم مدینه شد درحالی که جمع کثیری از مسلمانان که تعداد آنها را تا یکصد و بیست هزار نفر تخمین زده اند(1)، همراه ایشان بودند. هنگامی که کاروان حج به «غدیرخم» رسید، پیامبر(ص) از سوی خداوند مأموریت یافت که علی(علیه السلام) را به عنوان جانشین و رهبر مسلمانان پس از خود، معرفی و تعیین فرماید. آن حضرت(ص) این ماموریت الهی و سنگین را به بهترین وجهی به انجام رسانید و تمامی مسلمانان و صحابه همراه خود را نسبت به این موضوع آگاه فرمود. در نتیجه مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام) در حضور 120 هزار شاهد مسلمان به عنوان جانشین پیامبر(ص) تعیین گردید و تمامی آنها و از جمله صحابه پیامبر(ص)، به علی(علیه السلام) به مناسبت این امر مبارک تبریک و تهنیت گفته و بر امامت ایشان پس از پیامبر(ص) با آن حضرت(علیه السلام) بیعت کردند.
ولی با کمال تاسف این گروه کثیر شاهدان، پس از رحلت پیامبر(ص) حاضر نشدند با علی(علیه السلام) و خاندان نبوت همراهی کرده و او را در احقاق حق مسلم خود یاری کنند و برشایستگی و سزاواری علی(علیه السلام) درجانشینی پیامبر(ص) شهادت دهند. آنان با کمال بی شرمی شهادت خود را انکار کردند و راه بهانه تراشی را پیش گرفتند. برخی بهانه آوردند که ما با پیامبر(ص) فاصله داشتیم و سخنان ایشان را خوب نمی شنیدیم! و برخی ظالمانه منکر اصل قضیه شدند!! و برخی هم مصلحت را در سکوت دیدند و دم نزدند! و بدین ترتیب نه تنها در مورد علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر(ص)، بلکه در حق «غدیر» و آن حادثه بی نظیر نیز جفا کردند و این واقعه پرعظمت تاریخی را همچون پدیده ای کم اهمیت انگاشته و آنگونه که شایسته آن بود درپاسداشت این حادثه عظیم حرکت و تکاپو نکردند و جاهلانه راه ارتداد را پیمودند و در نتیجه «غدیر» مظلوم واقع شد و مظلومیت را برای نخستین بار تجربه کرد!
2- مظلومیت غدیر به واسطه توجیهات سخنان پیامبر(ص)
بنا به نقل کتب بی شمار روایی و حدیثی، پیامبر گرامی اسلام(ص) در خطبه شریف خودکه در روز هجدهم ذی حجه سال دهم هجری و در محل غدیرخم ایراد فرمودند، از علی(علیه السلام) با عنوان «مولا» یاد فرموده و به هنگام تعیین آن حضرت(علیه السلام) به عنوان رهبر مسلمانان پس از خود چنین فرمودند:
«ان الله مولای و انا مولی المؤمنین و انا اولی بهم من انفسهم، فمن کنت مولاه، فعلی مولاه... اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...»
«خداوند مولای من، و من مولای مومنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارتر هستم. هان ای مردم، هرکس که من مولای او هستم، علی هم مولای اوست... پروردگارا دوست بدار کسی را که علی دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن بدارد...»(2)
آنچه مسلم است با توجه به آیات نازله پیرامون حادثه غدیر و نیز مفاد خطبه غدیریه پیامبر(ص) ونیز نحوه برخورد آن حضرت(ص) با این حادثه و مأموریت و حتی چگونگی عملکرد مسلمانان و صحابه پیامبر(ص) دراین ماجرا وتبریک گفتن شان به علی(علیه السلام) و بیعت با آن حضرت(علیه السلام)، این مطلب به اثبات میرسد که هدف از این امر و مقصود پیامبر(ص) از کلمه مولا در خطبه شریف غدیر، چیزی جز ولایت به معنای سرپرستی و زمامداری مسلمانان و جامعه اسلامی نمی باشد که دلایل مشروح این مطلب در کتب مربوطه و ازجمله کتاب شریف «الغدیر» اثر گرانسنگ مرحوم امینی آورده شده است.
اما بهانه جویان، پس از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) دست به کار توجیه سخنان آن حضرت(ص) شدند و گفتند که مقصود پیامبر(ص) از کلمه «مولا» در خطبه غدیریه تنها دوستی و اظهار محبت بوده است و نه حکومت و زمامداری!! که صدالبته اگر حق همین توجیه را نسبت به سخنان پیامبر(ص) در خطبه غدیر بپذیریم بازهم راهی جز سرسپردن به حکومت و خلافت علی(علیه السلام) باقی نمی ماند، چرا که همگان می دانند اظهار دوستی نسبت به یکنفر و یا یک گروه، مستلزم حرکت در مسیر خواسته ها و اهداف اوست و بدون این، اصولا اظهار دوستی و مودت بیهوده بوده و امری لغو و باطل است. آخر چگونه میتوان نسبت به کسی دوست بود و او را دوست خود برگزید ولی در حق او ظلم رواداشت و به حقوق او تجاوز کرد؟!
پس اینان چگونه دوستانی بودند که در حال اضطرار اهل بیت پیامبر(ص) و به هنگامی که آن حضرت علیهم السلام برای احقاق حق خود، دست یاری به سویشان دراز کردند، ازیاری شان خودداری کرده و در کنج لانه های خود خزیدند.
درهر صورت، توجیه گران سخنان روشن و بی نیاز از تفسیر پیامبر(ص) در خطبه غدیر، با این عمل خود نه تنها در حق صاحب این سخنان جفا روا داشتند که «غدیر» و حادثه «غدیر» را هم با ظلم خود مظلوم قراردادند. و آن خاطره پرشکوه تاریخی را در حد یک خاطره کم اهمیت و کوچک از یک مهمانی یکروزه که تنها هدفش ابراز محبت نسبت به یک فرد میباشد تنزل دادند.
3- مظلومیت موضوع غدیر .
چنانکه اشاره شد، مهمترین موضوعی که باعث شد پیامبر گرامی اسلام(ص) آن گروه کثیر و جمعیت خسته از اعمال حج را در آن گرمای طاقت فرسا متوقف ساخته و حرکت به سمت مکه و سایر بلاد اسلامی را به تاخیر اندازند، موضوع مهم و اساسی «ولایت» و «امارت» و «خلافت اسلامی» پس از خود بود که صد البته ریشه در وحی و فرمان الهی داشت همین ممانعت از ادامه دادن به مسیر و تحمل آن گرمای سوزان علیرغم تذکرات مکرر قبلی و به مناسبت های مختلف نسبت به زعامت علی(علیه السلام) پس از خود نظیر ماجرای «یوم الانذار» که در آغازین روزهای بعثت آن حضرت(ص) روی داد و همچنین نزول آیات متعدد در این باره نظیر آیه ولایت (آیه 55 سوره مبارکه مائده)، و نیز احادیث مکرر آن حضرت(ص) همچون حدیث ثقلین، حدیث منزلت، حدیث سفینه و... نشان دهنده اهمیت موضوع «غدیر» یعنی امر «ولایت و زعامت» است. امری که بدون آن بنا به نص صریح آیه 67 سوره مبارکه مائده، اصولا تمامی زحمات طاقت فرسای پیامبر(ص)در ابلاغ احکام الهی و تبلیغ دین مبین اسلام، بی-نتیجه مانده و به تعبیر قرآن کریم «هباء منثورا» خواهد بود. پس نتیجه آنکه تمامی تلاشهای 23 ساله پیامبر(ص) وابسته به غدیر و حادثه غدیر و موضوع غدیر است و بدون غدیر، اسلام، ابتر و ناقص خواهد بود. این سخن بدین معناست که اسلام بدون غدیر یعنی بی دینی، شرک، بازگشت به جاهلیت و نقطه آغاز و صدالبته جاهلیتی بسیار سهمگین تر از جاهلیت اولیه!! چرا که جاهلیت قبل از اسلام، جاهلیت عاری از علم و آگاهی بود و همین نبود علم و آگاهی دایره تبهکاری را محدودتر می سازد از هنگامی که با علم و دانشی ناقص و اندک و بدون راهنما و معلمی مهذب، آمیخته گردد. به تعبیر دیگر جاهلیت پس از پیامبر(ص) که شامل اسلام بدون ولایت می شد خطرناکتر از جاهلیت نخست بود که اصلا اسمی از اسلام در میان نبود.
آری، آنان که موضوع غدیر یعنی «ولایت و امامت» را از جایگاه خود تنزل داده و درحد تعارفات معمولی بین افراد یک فامیل و یک قبیله قرار دادند به غدیر و به موضوع گرانسنگ غدیر ظلم روا داشتند. و غدیر این عظیمترین و باشکوه ترین اتفاق بشری پس از بعثت پیامبر اکرم(ص) را به مظلومیت کشاندند و اگر خواسته باشیم دقیق تر بگوئیم مظلومیت غدیر یعنی مظلومیت بعثت، چرا که بعثت بدون غدیر و موضوع آن، بی ثمر و بی برگ و بار است و مدرسه ای است که آموزه های آن دردی از شاگردانش دوا نکرده و جز بر محنت و ناکامی آنان نیفزوده است.
4-مظلومیت فرهنگ غدیر
هر حادثه مهم و باارزش که در تاریخ بشریت روی داده و میدهد، بدون تردید بدنبال خود فرهنگ متناسب با اهداف و ارزش های نهفته در دل آن حادثه را نیز به ارمغان می آورد. به عنوان نمونه بعثت پیامبر اکرم(ص) در 1440 سال قبل در سرزمین حجاز و برهوت جزیره العرب، حادثه ای بی بدیل است که بدنبال و همراه خود، یک فرهنگ متعالی را که شامل ارزش های والای الهی و انسانی بی شمار بود، پایه گذاری کرد. فرهنگی که در اندک زمانی پس از بعثت خاتم النبیین(ص)، جامعه عرب جاهلی را کاملا متحول کرده و از یک عده انسانهای حقیر و تحت ستم قدرتهای آن روزگار، افرادی بزرگ منش و سلحشور و خواستار تعالی و ترقی ساخت، که به تعبیر «جواهر لعل نهرو» نخست وزیر فقید کشور هند: «به سرعت در آسیا و اروپا و آفریقا توسعه یافتند و فرهنگ و تمدن عالی و بزرگی به وجود آوردند.» (3)
و این اتفاق بزرگ و خارق العاده روی نداد مگر در سایه ارزش های اسلامی: «نیرو و فکر تازه ای که عربها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت سرشار ساخت، اسلام بود.» (4)
در همین راستا میتوان به نهضت عظیم و انقلاب خونین کربلا به رهبری سلاله پاک رسول الله امام حسین(علیه السلام) اشاره کرد. حادثه ای که در سال شصتم هجری و در صحرای طف روی داد و بدنبال آن 72نفر از پاک ترین انسانهای تاریخ جان بر سر هدف والا و مقدس خود نهادند و حاضر نشدند در راه رسیدن به حطام بی ارزش دنیا، آخرت خود را قربانی کنند. این حادثه فوق العاده تاریخی نیز به همراه خود، فرهنگ جانبازی در راه عقیده و هدف مقدس را در طول تاریخ نهادینه کرد و به همه انسانهای آزاده عالم آموخت که چگونه باید تا سرحد شهادت از آرمان مقدسی که در پیش دارند دفاع کرد. و همین فرهنگ متعالی است که قرنهاست الهام بخش مبارزان و مجاهدان راه آزادی شده و به عنوان یک الگوی کامل در جهت مبارزه با استبداد و استعمار همواره مورد عنایت انقلابیون اعصار پس از خود بوده تا جایی که فردی همچون «مهاتما گاندی» رهبر استقلال هند، اعتراف می کند که: «... اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیمائیم که حسین بن علی(علیه السلام) پیمود.»(5)
و بدینگونه است که حوادث بزرگ تاریخی، تنها یک حادثه نیستند بلکه یک فرهنگ را نیز به همراه دارند. واقعه «غدیر خم» هم که یقیناً در ردیف مهمترین وقایع تاریخ اسلام بلکه تاریخ جهان باید به شمار آید، تنها یک اتفاق تاریخی صرف و بی روح نبود، بلکه حادثه ای بود که بمناسبت موضوع آن یعنی «ولایت» و «امامت» و «لزوم پیروی از امام معصوم(علیه السلام)» در درون خود حامل یک فرهنگ متعالی بود که تمامی ارزشهای الهی و انسانی بعثت پیامبر(ص) را به منصه ظهور رسانده و به نقطه کمال می رساند. به عبارت دیگر اگر سیاست بازان، در راه اجرای پیام غدیر، مانعی ایجاد نمی کردند و اجازه می دادند که فرد منصوب از جانب خداوند بوسیله پیامبر(ص) و در روز غدیر، بعد از آن حضرت (ص) زمام امور جامعه اسلامی را به دست گیرد، یقیناً حال و روز بشریت و جوامع بشری در طول پانزده قرن پس از آن واقعه، غیر از وضعیتی بود که بر او گذشته است. آری، یکی دیگر از جنبه های مظلومیت غدیر، مظلوم واقع شدن در بعد فرهنگی است. پیام غدیر، پیام صلح، عدالت، آزادی، انسانیت، ایثار، تعاون، مهرورزی، عبادت و بندگی آگاهانه، معرفت و دانایی و دفاع از مستضعفان و مظلومان بود و چنانچه غدیر این حادثه آسمانی فرصت تجلی و بروز می یافت یقیناً جهان ما غیر از جهان مملو از تباهی و بی عدالتی بود که اکنون آنرا تجربه می کنیم.
5- مظلومیت غدیر از نظر پاسداشت
چنانکه قبلاً گفته شد یکی از جنبه های مظلومیت یک حادثه تاریخی، بی توجهی و یا کم توجهی نسبت به آن حادثه از نقطه نظر پاسداشت و گرامیداشت می باشد. یعنی اینکه از یک حادثه عظیم آنگونه که شایسته شان و منزلت آن است تجلیل نشود و پیام آن حادثه به محاق فراموشی فرو رود. و مع الاسف حادثه غدیر از این نظر نیز مظلوم واقع شده است. زیرا علیرغم اهمیت والایی که ماجرای غدیر دارد حتی از سوی دوستداران خود نیز با بی مهری و کم توجهی مواجه گردیده است!! براستی در طول تاریخ و به خصوص تاریخ اسلام چند واقعه و حادثه همسنگ «غدیر خم» می توان سراغ داشت؟
بطور یقین تعداد حوادث تاریخی که در شان و منزلت، هموزن «غدیر» باشد به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد! پس چرا ما که داعیه داران پیام غدیر هستیم در نکوداشت آن، تلاش و کوشش درخور شان آن به عمل نمی آوریم؟ چگونه است که برای حوادثی کم اهمیت تر از غدیر، از مدتها قبل برنامه ریزی کرده و کمیته های استقبال تشکیل داده و به هزاران صورت خود را آماده می کنیم ولی در مورد «غدیر» و «عید غدیر» تا آستانه فرا رسیدن آن در جامعه شیعه خبری نیست!! آیا این همه تبلیغ و اطلاع رسانی که در مورد پدیده های دیگر صورت می گیرد، یک دهم آنرا صرف حادثه عظیم الشان غدیر می کنیم؟! البته این سخن به معنای نفی تلاشهای صورت گرفته در این راستا نمی باشد و نیز به معنای نفی بزرگداشت حوادث و رویدادهای تاریخی دیگر هم نیست که هر کدام در جایگاه و در حد و اندازه خود از ارزش برخوردارند، ولی غرض آن است که در تنها کشور شیعه جهان باید نسبت به غدیر و پاسداشت و گرامیداشت آن اهتمام دو چندان بلکه صد چندان نمود و تنها به تعطیل کردن یکروز دلخوش نکنیم. بلکه از آنجا که سعادت دنیوی و اخروی ما پیوند ناگسستنی با پیام غدیر دارد، بسیار ضروری است که در طول سال برنامه های فرهنگی و اجتماعی، طوری سامان دهی شوند که حداقل بطور غیرمستقیم حامل پیام اصلی غدیر بوده و با این حادثه مرتبط باشند، تا از این رهگذر روز بروز شاهد اوج گیری پیام انسان ساز غدیر در سطح جامعه باشیم و در این راستا بیش از آنکه نیازمند «شعار» باشیم، محتاج «عمل» به پیام غدیر هستیم چه از سوی مسئولین و چه از جانب مردم.
پی نوشت ها:
1- استاد جعفر سبحانی، پیشوایی از نظر اسلام، ص 280
2- همان ص .286
3 و 4 - جواهر لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان ج 1 ص 290 ترجمه محمود تفضلی
5- روزنامه اطلاعات مورخه 71.4.14 ص 6