با توجه به آگاهى و شناختى که پیشواى دهم علیه السلام از اوضاع و احوال دوران خود و همچنین دوران فرزندش امام عسگرى علیه السلام داشت و مىدید روز به روز جو فشار و اختناق، شدیدتر و حساسیت دستگاه خلافت نسبتبه امامان شیعه بیشتر مىگردد و همین امر در آینده نزدیک تاریخ امامت را در آستانه تحولى جدید و بىسابقه - یعنى غیبت امام(ع) از انظار - قرار مىدهد، یکى از محورهاى کارى خود را آماده ساختن اذهان شیعیان نسبتبه غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدى(ع) قرار داد.فعالیتهاى امام(ع) در این زمینه در شعاعى محدود و با نهایت دقت و احتیاج صورت مىگرفت و سعى حضرت بر این بود که هیچ مشخصهاى از حضرت مهدى(ع) - حتى نام او - براى مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسى برسد. اینک چند نمونه بیانگر این موضع:در روایت مفصلى عبد العظیم حسنى» عقاید خود را بر امام هادى(ع) عرضه کرد. در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چون به امام هادى(ع) رسید درنگ کرد. امام(ع) سخن او را پىگرفت و فرمود:«پس از من حسن است، پس مردم با جانشین او چگونه خواهند بود؟»عبدالعظیم پرسید: چگونه سرورم!؟ فرمود:«زیرا او دیده نمىشود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانى که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید همانسان که از ظلم و جور پر شده است. » (1)«على بن عبد الغفار» مىگوید:«شیعیان پس از درگذشت امام جواد(ع) به امام هادى(ع) نوشتند و از جانشینى آن حضرت پرسیدند. امام(ع) در پاسخ نوشت: «امر امامت تا مادامى که من زندهام با من است و پس از من با جانشینى که تعیین مىکنم. پس چه خواهد بود براى شما نسبتبه «خلف» بعد از «خلف؟» (2)«على بن مهزیار» مىگوید:«به ابو الحسن عسکرى نوشتم و از آن حضرت از «فرج» پرسیدم. در پاسخ نوشت: «زمانى که صاحب الامر شما از سرزمین ستمگران غیبت کرد منتظر «فرج» باشید. » (3)«ایوب بن نوح» از امام هادى(ع) نقل مىکند که آن حضرت فرمود:«زمانى که پیشواى شما از میان شما برداشته شود از زیر پاى خود منتظر «فرج» باشید. » (4)در این روایات، امام هادى(ع) به طور کلى و سربسته به موضوع غیبت امام زمان(ع) اشاره نموده اذهان یاران خود را براى رویارو شدن با این دوران آماده کرد.
پىنوشتها:
(1)اعلام الورى، ص 409 - 410 و کمال الدین، ج 2، ص 380.
(2)همان مدرک، ص 411 و 382.
(3) کمال الدین، ج 2، ص 380.
(4) الکافى، ج 1، ص 341. متن گفتار امام(ع) چنین است: «اذا رفع علمکم من بین اظهرکم فتوقعوا الفرج من تحت اقدامکم. «علمکم» احتمال دارد به تحریک یعنى «علمکم» باشد و مقصود کسى است که آگاه و مطلع از راه حق است و شما را هدایتبدان راه مىکند. و احتمال دارد به کسر عین «علمکم» باشد یعنى صاحب و دارنده دانش شما، و انتظار فرج از زیر گامها، کنایه از نزدیک بودن آن و امکان دسترسى به آن است، چه آنکه آن چیزى که زیر پاى انسان است نزدیکترین چیزها به انسان مىباشد و با برداشتن گام از روى آن مىتوان به آن دستیافت. «ر. ک. مرآة العقول، ج 4، ص 56». در معناى روایت احتمالهاى دیگرى نیز داده شده است. براى آگاهى بیشتر به منبع یاد شده رجوع کنید.