پرویز شیخ طادی با استفاده از زبان سینما، که نمادپردازی بصری در بطن روایت داستانی، از مهمترین مولفه های آن است، موفق می شود ماهیت مبتنی بر زر و زور سردمداران صهیونیسم را افشا کند.
در واقع پرویز شیخ طادی، برخلاف روند غالب در سینمای ایران، با طراحی و انتخاب دقیق جزیی ترین عناصر مورد نیاز برای بیان داستان مورد نظرش و چیدمان دقیق این اجزاء درکنار هم، روایتگر موضوعی شده که تحت لوای آدم های فیلم دیده می شود.
او در این اثر سینمایی با انتخاب دو نسل مختلف ( پیرمرد و پسربچه)، از صهیوینست ها، که علی القاعده متعلق به گذشته و آینده هستند، ضمن تبیین چیستی و اهداف غیر انسانی این عده، از رفتارهای غیرانسانی و نابودگری که با هدف تکثیر خود مرتکب می شوند، پرده بر می دارد.
شیخ طادی با انتخاب پیرمردی صهیونیست( با بازی تحسین برانگیز علی نصیریان) وایجاد موقعیت های فردی، خانوادگی و اجتماعی و با افشاگری در مورد این نوع شخصیت ها، تفکری که چنین محصولات خطرناکی دارد، به مخاطبان معرفی کرده و به چالش می کشد و رسوا می کند.
تاثیر آموزه های پیرمرد بر پسربچه نیز به وضوح حاکی از آن است که این نوع آدم نماها نه تنها بر اعمال و مقاصد شوم خود اصرار دارند، بلکه با تربیت نسل های آینده ساز ( که پسر بچه نمادی از این افراد است)، برآنند که بر دامنه ی این طرز تلقی ضد بشری بیفزایند تا عقده های سرخورده و نابهنجارشان را از این طریق گسترش دهند.
این رویکرد، اگرچه توسط یک فیلمساز مسلمان به قالب فیلم درآمده و بر پرده ی سینماها نمایش داده می شود، اما به نحوی هوشمندانه و دقیق نشان داده می شود که به مثابه ی زنگ خطری برای همه ی جوامع انسانی است.
درواقع این فیلمسازایرانی با تهیه و تولید اثری سینمایی، و مبتنی بر توانایی حرفه ای و قابل رقابت با آثاری از این دست، معضلی جهانی را به تصویر کشیده و در حقیقت به خوبی ماهیت صهییونیست ها را برملا کرده و به تمام جهانیان این اخطار را می دهد که مراقب نسج تفکرات ویرانگر امثال شخصیت پیرمرد « شکارچی شنبه» باشند.
دیدن فیلم سینمایی « شکارچی شنبه » و آگاهی از آنچه شیخ طادی با زبان سینما اعلام کرده، وقتی ضروری تر به نظر می رسد که در نظر داشته باشیم در نقطه مقابل این طرز فکر و شیوه ی بیان آن، که برآمده از آموزه های اسلام و انقلاب اسلامی و پیشرفت های هنری سینماگران کشورمان است، فیلمسازان مزدور صهیونیست های تشکیل دهنده ی مافیای قدرت و ثروت در ینگه دنیا، دهها فیلم از جمله « فهرست شیندلر» ا کارگردانی استیون اسپیلبرگ، را ساخته اند و با کمال وقاحت و با بسیار وسیع از رنگ و لعاب عوامل و عناصر سینمایی، واقعیت های محرز تاریخی را به نفع صهیوینست ها تحریف کرده وبا استفاده از امکانات بسیار گسترده نرم افزاری و سخت افزاری سینمای آمریکا، به مظلوم نمایی متوسل شده اند تا موقعیت متزلزلی که صهیونیست ها در دنیا دارند تثبیت کنند و بر غصب بیت المقدس و سه دهه ظلم و جنایت در حق مردم مسلمان فلسطین پرده بپوشانند.
نکته دیگر اینکه مافیای یاد شده با انواع و اقسام ترفندها و برنامه ریزی های تبلیغاتی، زمینه دیده شدن فیلمهای سفارشی اش را فراهم می کند؛ از جمله اینکه با هوچیگری فیلم اسپیلبرگ را در مراسم اسکار در بوق و کرنا قرار می دهند و به این نحو در سایر کشورها نیز برای این اثر کاملا کذب مخاطب به وجود می اورند، همچنین اخیرا بعد از گذشت سالها از تولیدآن، برای یادآوری مجدد این فیلم، توسط یکی از نشریات مطرح در امریکا به عنوان بهترین فیلم 25 سال اخیر انتخابش کردند و دوباره هوچیگری های تبالیغاتی و ....
در مقابل این حجم ثقیل تبلیغات و هوچیگری دشمنان بیت المقدس و فلسطین هم، حداقل کاری که باید کرد دیدن این فیلم و توصیه ی دیدن آن به همه ی کسانی است که اهل فهم و آگاهی هستند.
"شکارچی شنبه" در حوزهای وارد شده است که به فرمایش مقام معظم رهبری، استکبار جهانی اجازهی ورود رسانه و هنر تصویر را به آن نداده است.
فیلم «شکارچی شنبه» از لحاظ موضوع، فیلمی متمایز از آثار مشابهی است که به نقد صهیونیسم و افراطیگری یهودی می پردازند که البته رسیدن به لایه های پنهان این موضوع، به گفته شیخ طادی محصول گفت وگوی او با بسیاری از یهودیان بی طرف و بررسی متون و اندیشه های اسرائیلی است.
این فیلم برای اولین بار در دنیا حرف های جدید و متفاوت از صهیونیست میزند و به همین دلیل است که هیچ جشنوارهای حاضر نشده این فیلم را بپذیرد. و در همین حال ویزای یکی از بازیگران جوان این فیلم که بورسیه تحصیلی برای یکی از کشورهای غربی گرفته بود، صادر نشده است و عوامل ساخت این فیلم درایران از سوی رسانه های صهیونیستی تهدید شده اند.
دیدن این فیلم حتما توصیه می شود. ببنید و به دوستانتان هم توصیه کنید.
گفتنی است سینماهای آزادی. ماندانا. المپیک. شاهد. حافظ. میلاد. جی. آسمان آبی و فرهنگسرای نور اکران «شکارچی شنبه» را به نمایش درآورده اند.