عید قربان
"ای ابراهیم! خداوند از ذبح اسماعیل درگذشته است، این گوسفند را فرستاده است تا بجای او ذبح کنی، تو فرمان را انجام دادی!"
الله اکبر!
یعنی که قربانی انسان برای خدا _ که در گذشته، یک سنت رایج دینی بود و یک عبادت _ ممنوع! در"ملت ابراهیم"، قربانی گوسفند، بجای قربانی انسان! و از این معنی دارتر، یعنی که خدای ابراهیم، همچون خدایان دیگر، تشنه خون نیست. این بندگان خدای اند که گرسنه اند، گرسنه گوشت! و از این معنیدارتر، خدا، از آغاز، نمیخواست که اسماعیل ذبح شود، میخواست که ابراهیم ذبح کننده اسماعیل شود، و شد، چه دلیر! د یگر، قتل اسماعیل بیهوده است، و خدا از آغاز میخواست که اسماعیل، ذبیح خدا شود، و شد، چه صبور! دیگر، قتل اسماعیل، بیهوده است! در اینجا، سخن از "نیاز خدا" نیست، همه جا سخن از "نیاز انسان" است، و این چنین است "حکمت" خداوند حکیم و مهربان، "دوستدار انسان"، که ابراهیم را، تا قله بلند "قربانی کردن اسماعیلش" بالا می برد، بیآنکه اسماعیل را قربانی کند! و اسماعیل را به مقام بلند "ذبیح عظیم خدا" ارتقاء میدهد، بی آنکه بر وی گزندی رسد!
که داستان این دین، داستان شکنجه وخود آزاری انسان و خون و عطش خدایان نیست داستان "کمال انسان"است، آزادی از بند غریزه است، رهایی از حصار تنگ خودخواهی است، و صعود روح و معراج عشق و اقتدار معجزه آسای اراده بشریست و نجات از هر بندی و پیوندی که تو را به نام یک «انسان مسئول در برابر حقیقت"، اسیر می کند و عاجز، و بالأخره، نیل به قله رفیع "شهادت"، اسماعیلوار، و بالاتر از "شهادت" _ آنچه در قاموس بشر، هنوز نامی ندارد _ ابراهیموار! و پایان این داستان؟ ذبح گوسفندی، و آنچه در این عظیمترین تراژدی انسانی، خدا برای خود میطلبید؟ کشتن گوسفندی برای چند گرسنهای!
موسم عید است. روز شادی مسلمانان. روز قبولی در جشن بندگی خداوند. ای مسلمان حجگزار و ای کسی که در شکوهمندترین آیین دینی از زخارف دنیا دور شدی و به او نزدیکتر. ایام حج را نشانهای از پاکیزگی، رهایی، آزادگی، آگاهی و معنویت بدان، بدان که زمین سراسر حجی است که تو در آنی و باید با سادگی ، وقوف در جهان درون و بیرون و قربانی کردن همه آرزوهای پوچ دنیوی، خود را برای سفر بزرگ آماده کنی. انسان مسافر چند روزه کاروان زندگی است.
سلام بر ابراهیم، سلام بر محمد و سلام بر همه بندگان صالح خداوند.