دین پژوهان معاصری که به پژوهش و کاوش در ادیان ابتدایی مشغول هستند چندین ویژگی مشترک را میان ادیان ابتدایی برمی شمارند که یکی از این ویژگی ها قربانی کردن است. شاید بتوان گفت انجام و اهدای قربانی یکی از اساسی ترین پایه های پیدایش دیگر ارکان مذهبی باشد. انسان اولیه دیندار برای احساس نزدیکی به وجودی که او را مقدس می انگاشت و برایش برتری قائل بود دست به الحاح و زاری می زد و اظهار عجز می نمود و گاه نیز برای کامل کردن نیاز خود به درگاه آن موجود بی نیاز، به قربانی کردن روی می آورد. قربانی ها خواه حیوان و خواه انسان، همه به منظور احساس نزدیکی با آن موجود مقدس بوده است . البته تقدیم هدایا و قربانی ها بدون سخن گفتن و استفاده کردن از کلمات مناسب میسر نمی شده است و همین نقطه را می توان به عنوان اولین بذرهای نیایش تلقی کرد .
البته این بدان معنا نیست که به وجود آمدن نیایش ، ادعیه و اوراد دینی ابتدایی، صرفاً از همین خاستگاه بوده است. مسئله دیگر این است که انجام و اعمال مراسم قربانی ( که البته به مرور از صورتی ساده به گونه ای پیچیده تغییر شکل داده بود ) نیاز به مکان و جایگاه خاصی داشت و به همین منظور محل هایی به وجود آمد که کم کم به معابد و مقابر مقدس تبدیل شد.
قربانی کردن یکی از اجزاء مهم بسیاری از دین های الهی در زمان انسان متمدن است ، چرا که نفس قربانی کردن به درگاه خداوند، دلیل بر توبه ، اعتراف ، تقدیس، کفاره و شکر می باشد.
از طرفی دیگر این انجام مراسم و مناسک با تشریفاتی همراه شد که به تدریج از حالت انضمامی شان کاسته و تبدیل به شرایطی شدند که امکان پذیرفته شدن قربانی بدون آن میسر نبود و از همین رو افرادی به عنوان طبقه ای از کاهنان و روحانیون دینی به وجود آمدند که وظیفه شان هدایت این مراسم برای انجام درست تشریفاتشان بود.
جدای از این تبیین رفتار شناختی که حاصل مطالعه برون دینی دین پژوهی معاصر است، قربانی کردن یکی از اجزاء مهم بسیاری از دین های الهی در زمان انسان متمدن است، چرا که نفـس ِقربانی کردن به درگاه خداوند دلیل بر توبه، اعتراف، تقدیس، کفاره و شـُکر می باشد .
در ادیان، به خصوص در شریعت موسوی، قربانی بر دوگونه تلقی می شده است. یکی قربانی خونی و دیگر قربانی غیرخونی . قربانی خونی، ذبح حیوانات اهلی پاک مانند گاو و گوسفند و کبوتر بود و قربانی غیرخونی عبارت از میوه های نوبر فصل های مختلف سال، شراب، روغن و آرد بوده است. مراسم این قربانی ها باید در حضور کاهنان انجام می شد. چنانکه در «سِـفر لویان 1:6» آمده است: « و قوچ بی عیبی از گله ها به حساب تو، از راه قربانی تقصیری به کاهن بیاورد و کاهن از برایش به خصوص گناهی که سهواً به نادانی کرده است کفاره نماید که از برایش عفو کرده خواهد شد.»
معمولاً پس از سلاخی قربانی ها، پوست حیوان را می کندند و گوشت آن را قطعه قطعه کرده و باز طبق نص عهد عتیق، آنچه را که مأمور به سوزانیدن آن بودند بر قربانگاه می سوزاندند و گاهی هم آن قطعه ها را در حضور خداوند بر سر دست بلند می کردند و با ادعیه ای به او تقدیم می شد.
قربانی های دین یهود انواع مختلفی داشته است: سوزاندنی ها، پیش بردنی ها، پیش کشی ها، جنباندنی ها، افراشتنی ها، قربانی های سلامتی، قربانی های خطا، و قربانی های گناه که سوزاندنی ها بودند و می بایست نرینه بی عیب گاو یا گوسفند می بودند (سـِفر لویان ،4 1:2) . در دین یهود دو قربانی خطا و گناه برای کفاره گناهان محسوب می شود ، اما درباره وجه اختلاف اینها گفته شده است: کفاره خطا برای گناهان عام و کفاره گناه برای گناهان خاص بوده است. برای آشنایی بیشتر با ظرایف و دقایق آداب و رسوم قربانی کردن در شریعت موسوی شاید مطالعه کتاب سوم موسی «سـِفر لویان» منبعی معتبر و کارآمد باشد.
چنانکه در سطور بعد راجع به اهمیت قربانی کردن در دین اسلام نیز به طور مفصل صحبت خواهیم کرد، باید به نیای مشترک قوم یهود و مسلمان یعنی پدر مؤمنین حضرت ابراهیم اشاره کنیم ، چرا که سنت قربانی کردن در دین اسلام و تا حدود بسیاری در دین یهود، از حرکت این بزرگ پیامبر تاریخ بشریت اخذ شده است . با این تفاوت که در اسلام آن قربانی اسماعیل معرفی شده و در عهد عتیق اسحاق که از بطن ساره همسر اول ابراهیم بوده معرفی شده است، با توجه به اینکه اسحاق از پیامبران الهی و پدر حضرت یعقوب و نیای بزرگ قوم بنی اسرائیل است. هرچند که چه در قرآن و چه در عهد عتیق، نخستین قربانی، قربانی هابیل و قابیل بوده است. چنانکه گفته اند قربانی قابیل از نوبرانه محصولات کشاورزی اش بود که طبق روایات و داستان پیامبران چیز چشمگیری نیز نبوده است و قربانی هابیل گوسفندی درشت و عالی از گله اش.
عید در لغت از ماده عود می آید و در اصطلاح عرفا تجلیاتی است که به وسیله اعاده اعمال بر قلب و دل سالک فرو می ریزد . ذبح نیز اگرچه در لغت به معنای کشتن است، اما به قول سلمی در طبقات، ذبح نفس شرط رستگاری است که تا نفس اماره را ذبح نکند رستگار نشود .
دومین قربانی ذکر شده در تاریخ دینی انسان، بعد از طوفان نوح بوده است . چنانکه در «سفر تکوین 8:21» آمده است؛ «و [پس از فرونشستن طوفان] نوح قربانگاهی را از برای خداوند برپا کرد و از هر بهیمه ای طاهر و از هر مرغ پاک گرفته، قربانی های سوختنی بر آن مذبح تقریب نمود.»
به هر حال حضرت ابراهیم (علیه السلام) که از پیامبران اولی العزم الهی است و خانه کعبه را هم که قبله گاه تمام مسلمانان جهان محسوب می شود و در روایات بنای آن به حضرت آدم منسوب است را به همراهی پسر خود اسماعیل حیاتی دوباره بخشید و مرمتی تازه و اساسی کرد ، و مراسم حج را به گونه فعلی اش پایه گذاری کرد و از آن تاریخ به بعد تمامی حنفا و بعد از ظهور حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) تمامی مسلمانان جهان (آنهایی که توانایی دارند) مکلف به طواف و انجام مراسم حج هستند که اتفاقاً یکی از این مراسم، قربانی به جای آوردن در پیشگاه خداوند متعال است.
اما داستان قربانی کردن حضرت ابراهیم در قرآن و عهد عتیق با اختلافاتی بیان شده است و امروزه مسلمانان دقیقاً با پیروی از رفتار حضرت در ذبح اسماعیل، در روز دهم ذی الحجه آنهایی که در سرزمین «منا» هستند موظف به قربانی کردن شده اند.
همان گونه که ذکر شد قربانی کردن در دین اسلام نیز بسیار پراهمیت تلقی شده است. تا جایی که یکی از اعیاد بزرگ مسلمانان نیز به این نام خوانده می شود. این عید و مراسم که به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت از زوایای گوناگون دینی، عرفانی، فلسفی و اجتماعی قابل بررسی و تبیین است.
در قرآن آمده است که: «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکه مبارکاً» همانا نخستین خانه ای که برای مردم بنا نهاده شد، خانه پربرکتی است که در مکه قرار دارد و این خانه الهی که کعبه نام دارد ، زیارتگاه اهل دلی است که به حکم خداوند تبارک در سوره آل عمران بر هرکسی که توانایی رفتن بدان را داشته باشد، واجب است . حج بعد از نماز، روزه و زکات چهارمین رکن دین محسوب می شود و همان گونه که درباره قربانی که خود یکی از اعمال حج است گفته شد، خود حج نیز از منظرهای گوناگونی قابل شناخت است.
اما پنجمین عمل حج تمتع و دومین عمل منا برای کسی که در حج تمتع است، قربانی کردن است. قربانی کردن که باز طبق نص صریح آیه 37 سوره «حج» نشانه تقوی و فداکاری در راه بینوایان و فقراست.
این روز که روز دهم ذی الحجه است و در تقویم عینی و ذهنی مسلمانان عید خوانده می شود به نوعی یادآور همان سربلندی ابراهیم(علیه السلام) در آزمایش الهی است. سربلندی در فراخواندگی الهی به ذبح عزیزترین فرد زندگی مادی یعنی فرزندش، نشانه ای از پیروزی فرمان الهی و اطاعت معشوق بر امور اخلاقی و سنت هایی جز خواست اوست ، که البته این نیز خود امری پیچیده است که کسانی چون غزالی، ویلیام اکامی و کی یرکگور در آن با نگاه به اخلاق مبتنی بر امر الهی نظر دارند.
برای شناخت بیشتر این رسم و سنت الهی که میان مسلمانان مرسوم است شاید بهتر باشد از جزئیات خود مراسم ، آمادگی لازم قبل و بعد آن ، مختصر آگاهی به دست دهیم.
گفته شده ابراهیم (علیه السلام) در شب هشتم ذی الحجه خواب دید که فرشته ای بر فراز سرش ایستاده و می گوید ای ابراهیم ! پروردگار تو می فرماید اسماعیل ، فرزند خود را برای من قربانی کن. آن حضرت وحشت زده از خواب بیدار شد و در حیرت بود که این خوابی شیطانی یا از تلقینات الهی بوده است. بر همین اساس نیز روز هشتم ذی الحجه را یوم التردید می خوانند. چون دو مرتبه دیگر نیز ابراهیم(علیه السلام) این رؤیای صادقه را دید. در روز نهم ذی الحجه که مسلمانان آن را روز عرفه می خوانند ، برایش مسجل شد که این خواب از الهامات رحمانی است و از همین رو در روز دهم اسماعیل را آراسته کرد و به منا برد . منا دره ای است به عرض تقریباً هفتصد متر و طول دو کیلومتر که امروزه حج گزاران باید از سر زدن خورشید روز دهم تا ظهر روز دوازدهم در این دره بمانند.
در باب وجه تسمیه کلمه منا در کتاب «اخبار مکه» ازرقی می نویسد: منا را «منا» گویند چون هنگامی که جبرئیل خواست از آدم جدا شود ، او را گفت آرزو کن! آدم گفت بهشت را آرزو می کنم و به این سبب منا نامیده شد چون آرزوی آدم است.
همچنین باز از ازرقی نقل است که آن را منا گویند ، چون خون در آنجا ریخته می شود . به هر حال ابراهیم(علیه السلام) فرزند را به قربانگاه برد و طبق روایات و داستان های تاریخی پس از اعلام قصد خود به او و استقبال اسماعیل(علیه السلام) از این مسئله تیغ برگردن فرزند گذارد، اما تیغ نبرید و از طرف خداوند قوچی فرستاده شد که قربانی کنند و این گونه ابراهیم (علیه السلام) از آزمایش الهی سربلند بیرون آمد و از پس همین ماجرا بود که حضرت به همراه اسماعیل(علیه السلام) به بازسازی خانه کعبه همت گمارد.
اما حج گزاران مسلمان پس از آن که در روز هشتم ذیحجه بار دیگر لباس احرام می پوشند، با نیت و قصد قربت لبیک گویان رهسپار صحرای عرفات می شوند که در فاصله 21 کیلومتری شمال مکه بر سر راه طائف است. عرفات از معنای عرفه و شناخت می آید . حج گزاران از ظهر تا غروب روز نهم ذی حجه در این صحرا گرد هم می آیند و به تفکر در اعمال، توبه و عبادت مشغول می شوند. در فلسفه این عمل باید گفت آن چنان که گاه ظاهر هر چیزی می تواند شخص را از توجه به بطن آن دور کند، در حج نیز شخص از مجاورت و طواف خانه کعبه فاصله می گیرد و به صحرای عرفات می رود تا از «دیدار خانه» به «زیارت صاحب خانه» برسد.
گو اینکه طبیعت صحرا، به نوعی بدیل طبیعتی است که صحنه راز و نیاز شناخت آمیز همه پیامبران الهی نیز بوده است. در این روز مستحب است که حج گزار ضمن دوری از آنچه موجب تفرق حواس او می شود، ذهن و عین خود را متوجه حضرت حق نماید و اعمال و اذکاری را انجام دهد و در آن تدبر کند. از جمله آن اذکار تلاوت آیات خاصی از قرآن است که مطمئناً با مراجعه به آنها می توان به عمق معانی لازم برای رسیدن به شناختی حقیقی که بدان توصیه شده است رسید . آیات سوره توحید، فلق، ناس، ده آیه اول سوره بقره، آیات 55 تا 58 سوره اعراف و...
در اول مغرب شب نهم همه حج گزاران باید از صحرای عرفات به سوی صحرای مشعر کوچ کنند و در آنجا تا اول طلوع آفتاب روز دهم توقف داشته باشند ، که در همانجا هم باید اقدام به جمع کردن هفتاد سنگریزه برای عمل نمادین رمی جمرات داشته باشند. در روز دهم است که به محض طلوع آفتاب، حج گزاران به سوی منا سرازیر می شوند و با پرتاب کردن هفت سنگ به جمره عقبه، گویی تمامی شیطان های درون و بیرون خود را از خود می رانند.
تازه در این مرحله است که حاجی برای خارج شدن از اِحرام باید قربانی کند. قربانی باید از شتر 6 سال به بالا، گاو و بز سه سال به بالا و میش یکسال به بالا که صحیح و سالم باشد و ناقص الخلقه نیز نباشد، انتخاب شود و کسی که قادر به خرید قربانی نیست باید سه روز حج و هفت روز پس از مراجعت روزه بگیرد و در این صورت است که شخص می تواند پس از انجام مراسم قربانی، از احرام خارج شوند.
گفتیم که عید قربان از منظرگاه های خاصی قابل تماشا است. اما زیباترین و نزدیک ترین منظر را نسبت به جان آدمی و عید قربان، عرفان برقرار کرده است . چرا که به قول (تهانوی در کشاف) «عید از تجلی جمال به هر روش که باشد خواه جلالی و خواه جمالی، بر قلب سالک عاید شود» و عید قربان که در تعبیری دیگر همان کشتن نفس اماره معرفی شده، تجلی جمال الهی است. حج گزار که در تماشای این سیر الهی است، می خواهد از احرام خارج شود و بار دیگر چون میهمانی از راه بعید، به طبیعت مادی ما پا بگذارد .
برخیز و به میدان رو در حلقه رندان رو
رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد