تسخیر لانه جاسوسى
سفارتخانهها حق ندارند که جاسوسى کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسى مىکردند. ملتى که براى خدا قیام کرده و شهادت طلب مىکند از هیچ نمىترسد.
ما مدعى هستیم که اینجا سفارتخانه نیست، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعى هستیم که این آدمهایى که در اینجا بودند، اینها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما یک چیزى درست کردید که لانه جاسوسى است و بیایند ببینند که آیا این چیزهایى که در این سفارتخانه هست، اینها اسباب دست جاسوسهاستیا وسایلى است که سفارتخانه لازم دارد؟
ما که مرکز جاسوسى را گرفتیم نه سفارتخانه را اینها اگر هم یک وقتبى عقلى کنند و فرض کنید بریزند به ایران، این جوانهاى ما آنها را با چنگ و دندان از بین مىبرند، نمىگذارند اینها یکیشان هم بروند. اگر هم این کارى که کرده بود رسیده بود به آنجایى که بیایند در تهران و بیایند در این لانه جاسوسى آن وقت مىفهمیدند که با چه اشخاصى طرف هستند. در هر صورت من از شماها تشکر مىکنم که خودتان بدون اینکه غیر از خدا یک کسى وادارتان بکند (این چیزى است که از مبدا الهى جوشش پیدا کرده) خودتان وارد این میدان شدید.
این دفعه دومى است که آقاى پاپ براى من کاغذ مىدهند و اشخاص را مىفرستند. دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود که جوانهاى عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزى که در ایران به اسم سفارت امریکا هستسفارتخانه نیست و اشخاصى که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند بلکه جاسوسانى هستند که در مرکز جاسوسى متمرکز هستند و براى ضرر ملت ما، و کشور ما در آنجا مجتمع هستند و آقاى پاپ شاید ندانسته توصیه کردند براى آنها و من در آن وقت مفصل تنبهاتى به ایشان دادم.
ما باید هر چه فریاد داریم به سر اینها بزنیم و امروز که سالروز لانه جاسوسى است، من به ملتمان تبریک عرض مىکنم و این عملى که دوستان اسلام، مجاهدین اسلام انجام دادند، اگر این لانه جاسوسى در اینجا بود، شاید ایران را به تباهى مىکشید.
دانشجویان مسلمان و مبارزى که لانه جاسوسى را اشغال کردهاند با عمل انقلابى خودشان ضربهاى بزرگ بر پیکر امریکاى جهانخوار وارد نمودند و ملت را سرافراز کردند.
پیام امام خمینى به مناسبتسیزده آبان (روز دانش آموزان)
بسم الله الرحن الرحیم
روز سیزده آبان، روز هجوم وحشیانه رژیم منحوس به دانشگاه و کشتار دسته جمعى دانشجویان عزیز ماست.
رژیم مخالف با تمام مظاهر تمدن و پیشرفت کشور، یک روز به مدرسه فیضیه و مدارس علوم اسلامى در سراسر ایران حمله ور مىشد و یک روز به دانشگاه تهران و مدارس و دانشگاههاى سراسر ایران، این مراکز دانش و دانشمندان. اکنون که سالروز حمله به دانشگاه است، براى پیوستگى بیشتر لازم است روحانیون عزیز قم و تهران و سایر شهرستانهاى نزدیک به تهران در مراسمى که در دانشگاه تهران است، شرکت نمایند و همچنین روحانیون تمام شهرهاى ایران در دانشگاه هر نقطه از ایران که بدین مناسبت مجلس بزرگداشتى برقرار کردهاند، شرکت نمایند و با حضور در دانشگاههاى سراسر ایران و پیوستن به دانش آموزان و دانشجویان و استادان عزیز، توطئه هاى جدایى افکنانه بین این دو نیروى مترقى را خنثى کنند.
دشمنان ما در هر فرصتخصوصا در این روز از هیچ توطئهاى دستبردار نیستند و با هر وسیله ممکن مىخواهند آرامش را از ملت عزیز سلب کنند.
بر دانش آموزان دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام حملات خود را علیه امریکا و اسرائیل گسترش داده و امریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم کنند. بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با تمام نیرو وحدت خویش را حفظ و از انقلاب اسلامى خود طرفدارى نمایند و بر ملت است که از این دو جناح عزیز با تمام قدرت پشتیبانى کنند. دستخدا به همراه همگى باد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
روح الله الموسوى الخمینى
10/8/58
بر دانش آموزان و دانشجویان عزیز و اساتید و معلمان متعهد است که با تمام توان و قدرت در شناسایى عوامل فساد کوشش کنند و محیط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاک نمایند.
از خداوند متعال بیدارى و هشیارى هر چه بیشتر نسل جوان را خواستار و رشد و تعالى علمى و اخلاقى آنان را خواهانم.
دانش آموزان عزیز با کمال دقت و بیطرفى اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیر نظر بگیرند که اگر خداى نکرده در یکى از آنان انحرافى ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش نمایند و خود دبیران و معلمین با هشیارى مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضى از آنان خواستند افکار انحرافى خود را در خلال تدریس به فرزندان میهن اسلامیمان القا کنند، از آنان جلوگیرى نمایند و در صورتى که فایدهاى نبخشید، با قاطعیت مطلب را با مسئولان در میان بگذارند.
باید توجه داشته باشید که نفوذ منافقین و دیگر خرابکاران و افراد منحرف در دبیرستانها و دیگر مراکز تعلیم و تربیت موجب تباهى اسلام است و مسئول آن، همه دستاندرکاران امور تربیتى مخصوصا دبیران و معلمان و دانشآموزان حزب اللهى مىباشند.
دانش آموزان باید سعى کنند تاریخ انقلاب اسلامیمان را و نقش وحدت بین خودشان و دانشگاهیان را با روحانیون بیاموزند، زیرا اگر روحانیون شما را و شما روحانیون را بشناسید و با هم تفاهم کنید، مطمئن باشید که جناحهاى غربزده و شرقزده از منافقان و چپگرایان و دیگر خرابکاران و منحرفان بر شما و کشور اسلامیتان طمع نخواهند کرد، و اگر هم طمع کنند، با شکست قطعى مواجه خواهند شد.
دانشجو
اى قشرهاى روشنفکر و اى قشرهاى نویسنده، قلمها و گفتار خودتان را در راه این مستضعفین صرف کنید، اى دانشمندان ما، اى دانشجویان ما، اى فرهنگیان ما، اى دانشگاهیان ما، اجتماعات خودتان را براى راه این مستضعفین تقویت کنید، شما بودید که اینهمه خدمت کردید و اینهمه خون دادید و اینهمه حبس رفتید و اینهمه زجر کشیدید براى خلاصى از یوغ دشمنان، خلاصه از چپاولگرى چپاولگران، نگذارید زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمتبه این خلق به کار بیندازید، گفتار را در راه خدمتبه مستضعفین و اعمال را در خدمتبه مستضعفین.
دانشجویان عزیز که پیشروان انقلاب وانشاء الله کسانى هستند که مقدرات کشور ما بعد ازاین در دست آنهاست دانشجویان عزیزى که در این انقلاب همدوش همه برادران در راه اسلام قدم برداشتهاند خوش آمدند. عزیزان من پیش من رهبرى مطرح نیست، برادرى مطرح است، خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم ما را برادر خوانده است. " انما المومنون اخوه" در اسلام رهبرى مطرح نیست، اصلا بزرگان اسلام ما هم در عین حالىکه رهبرهاى معنوى بودند مع ذالک پیششان مطرح نبوده است این معانى، من خدمتگزار شما باشم بهتر است تا اسم رهبرى،
شما دانشجوهاى عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غربزدگى بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید، گمشده شما خودتان هستید، شرق خودش را گم کرده و شرق باید خودش را پیدا بکند. آنها در صددند که به هر ترتیب شده استخودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید.
مقام معلم و مقام دانشجو که باید مغز متفکر یک ملت را تشکیل بدهد، از امورى است که باید به آن توجه زیاد بشود و وظیفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا انشا الله بر آن طریقى که اسلام مىخواهد و مقام انسانیت اقتضا مىکند، از همان طریق راه بروند و طى مقامات را بکنند و به آنجایى برسند که انسان شوند.
دانشجویان ما باید خودشان اول توجه بکنند که رفتار خودشان، کردار خودشان، گفتار خودشان همه اینها منطبق با موازین اسلامى و اخلاقى باشد تا اینکه اگر مردم را دعوت کردید. به اسلام و باید هم دعوت بکنید، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد. خودتان یک وضعى نداشته باشید که وقتى بگویید، مسخره کنند که آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه مىکند.
از شما دانشجوهاى عزیز که امید آینده کشور اسلامى هستید تشکر مىکنم که تشریف آوردید در این روز سرد و با شما ملاقات مىکنم. شما مىدانید که هر چه از خوبیها و بدیها براى یک ملتى تحقق پیدا مىکند، وابستگى یا استقلال، در قید و بند بودن و اختناق یا آزادى، تابع تربیتهاى دانشگاهى است. آنچه که دانشگاه در یک کشورى نقش دارد از امور مهمهاى است و نقش بزرگى دارد که این نقش بزرگ را اگر ایفا کند و به طور صحیح ایفا کند، کشور را به مقصد اعلاى خودش مىرساند.
این کارى که شما دانشجوهاى عزیز دارید و آن کار توجه به مسائل اسلامى دانشگاه، از امور بسیار با اهمیت و ارزشمند است و از آن طرف بسیار با مسئولیت.
جوانان متعهد در طول تاریخ به خصوص دانشجویان مسلمان در نسل حاضر و در نسلهاى آینده سرمایههاى امیدبخش اسلام و کشورهاى اسلامى هستند. ایناناند که با تعهد و سلاح و استقامت و پایدارى مىتواند کشتى نجات امت اسلامى و کشورهاى خود باشند و این عزیزاناند که استقلال و آزادى و ترقى و تعالى ملتها مرهون زحمات آنان است و ایناناند که هدف اصلى استعمار و استثمارگران جهاناند و هر قطبى درصدد صید آنان است و با صید آنان است که ملتها و کشورها به تباهى و استضعاف کشیده مىشوند.
و اکنون اى جوانان عزیز! و اى دانشجویان و دانشمندان! و اى امید امروز و فرداهاى امت و اسلام! امانتبزرگ استقلال و آزادى که از دام دو قطب شرق و غرب با مجاهدت و فداکارى ملت عظیمالشان ایران به دست آمده است، به شما عزیزان سپرده شده و مسئولیتبزرگى به عهده همه گذاشته است، همه ملتبه خصوص دانشجویان مسلمان که رهبران آینده هستند، مسئول نگهبانى از این امانتبزرگ الهى مىباشند.
دانشگاه
دانشگاه باید عالم درست کند، دانشگاه باید اشخاصى را درست کند که مملکتخودش را اداره کند از حیث علمیت، اداره کند از حیث فرهنگ، نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزى دستش بیاید برود تو یک ادارهاى بنشیند مهمل.
باید شماهایى که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم هستید، جوانها را تربیت کنید و تعلیم، همراه تعلیم، تربیتباشد. خداوند انشاءالله همهتان را حفظ کند، همه موفق باشید موید باشید. من تا آنقدر که هستم خدمت مىکنم به شما، آنقدر که مىتوانم، البته من که نمىتوانم خدمت صحیح بکنم آنقدر که مىتوانم مىکنم.
باید دانشگاه اسلامى بشود تا علومى که در دانشگاه تحصیل مىشود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.
معنى اسلامى شدن دانشگاه این است که استقلال پیدا کند و خودش را از غرب جدا کند.
عزیزان من! ما از حصر اقتصادى نمىترسیم، ما از دخالت نظامى نمىترسیم، آن چیزیى که ما را مىترساند وابستگى فرهنگى است (تکثیر حصار) ، ما از دانشگاه استعمارى مىترسیم.
از خداوند تعالى سعادت ملت اسلام را و سعادت جوانها را خواستارم و امیدوارم که همانطورى که پیشنهاد شده است. دانشگاهها را از همه عناصر تخلیه کنند و از همه وابستگیها تخلیه کنند تا اینکه انشاءالله یک دانشگاه صحیح، اخلاقى اسلامى، فرهنگ اسلامى تحقق پیدا بکند.
ما انقلاب دانشگاه را از محصولش باید بفهمیم، اگر انشاءالله بعد از چند سالى دیگر محصول، محصولى شد انسانى، محصولى شد اسلامى، محصولى شد که براى کشور خودشان زحمت مىکشند و کار مىکنند، مىفهمیم تحول پیدا شده.
دنیا را دانشگاه به فساد کشانده است و دنیا را دانشگاه مىتواند به صلاح بکشد.
منشا همه سعادتها، مادى و معنوى، از دانشگاه است.
همه چیز ما در دانشگاه است. همت کنید با هم دانشگاه را اصلاح کنید.
باید همه اشخاصى که علاقه دارند به این کشور، علاقه دارند به اسلام، علاقه دارند به این ملت توانشان را روى هم بگذارند براى اصلاح دانشگاه، خطر دانشگاه از خطر بمب خوشهاى بالاتر است.
دانشگاه دو راه دارد: راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسکنت و نو کرمابى و امثال اینها و راه عظمت و عزت و بزرگ منشى.
شما باید کوشش کنید و دانشگاه را اصلاح کنید و احساس کنید که اسلام است که مىتواند دانشگاه را اصلاح کند.
اگر دانشگاه اصلاح شد، کشور اصلاح مىشود.
دانشگاه را ببرید طرف اسلام، الهىاش کنید.
دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویتببرید و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم براى خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما براى این کار بروید و این کار را بکنید در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان.