توجیه مغرضان و بى خردان
مرحوم ثقة الاسلام کلینى رضوان اللّه تعالى علیه حکایت کند:
روزى امام محمّد باقر علیه السلام در جمع اصحاب و دوستان خود - که اطراف آن حضرت گرد آمده بودند - چنین فرمود:
مردم مقدار ناچیزى از آب را گرفته اند و آن را مزه مزه مى کنند؛ ولى رود و نهر عظیم را رها کرده و نسبت به آن بى توجّه هستند.
یکى از افراد حاضر - که در آن جمع حضور داشت - گفت : یاابن رسول اللّه ! نهر عظیم کدام است و چگونه مى باشد؟
حضرت فرمود: منظور حضرت رسول صلى الله علیه و آله مى باشد؛ و نیز علومى که خداوند متعال به ایشان و - اهل بیت عصمت و طهارت - عطا کرده است .
و سپس ضمن فرمایشات طولانى ، افزود: به درستى که خداوند متعال تمام آنچه را از معجزات و علوم و فنون و آداب - که به دیگر پیغمبران داده بود - تمامى آن ها را به حضرت محمّد صلى الله علیه و آله عطا نموده است ؛ و آن حضرت نیز تمامى آن ها را به امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب علیه السلام تعلیم نمود.
یکى دیگر از افراد حاضر، اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! بنابر این آیا امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام نسبت به دیگر پیامبران الهى داراى فضل بیشترى است ؟!
امام محمّد باقر علیه السلام در این هنگام خطاب به تمامى حضّار نمود و اظهار داشت :
اى جماعت ! خوب گوش کنید او چه مى گوید، خداوند متعال به هر کسى گوش شنوائى داده است ، من گفتم : تمام علوم و فنونى را که همه پیغمبران دارا بودند، خداوند متعال به حضرت محمّد صلى الله علیه و آله داده است و او نیز تمام آن ها را به امیرالمؤ منین علىّ علیه السلام تحویل داد.
با این حال این شخص از من سؤ ال مى کند: کدام یک افضل و اعلم هستند؟!
کلید بدبختى و شرارت ها
مرحوم کلینى و دیگر بزرگان آورده اند:
روزى حضرت ابو جعفر، امام محمّد باقر علیه السلام جهت زیارت خانه خدا وارد مسجدالحرام گردید، در هنگام زیارت و طواف حرم الهى ، عدّه اى از قریش - که در گوشه اى نشسته بودند - چون نگاهشان به حضرت افتاد، به یکدیگر گفتند: این کیست که با این کیفیّت عبادت مى نماید؟
شخصى به آن ها گفت : او محمّد بن علىّ علیهماالسلام امام و پیشواى مردم عراق است .
یکى از آنان گفت : یک نفر را به نزد او بفرستیم تا از او مسئله اى پرسش نماید.
پس جوانى از آن میان داوطلب شد، و همین که نزد حضرت رسید، خطاب به ایشان گفت : بزرگ ترین گناه کدام است ؟
امام علیه السلام فرمود: نوشیدن شراب (خمر).
جوان بازگشت ، و جواب حضرت را براى دوستان خود بیان کرد.
دوستان به او گفتند: نزد او باز گَرد، و همین سؤ ال را دو مرتبه مطرح نما.
بنابر این ، جوان به خدمت امام علیه السلام رسید، و همان سؤ ال را تکرار کرد، که بزرگ ترین گناه چیست ؟
حضرت فرمود: مگر نگفتم نوشیدن خمر و شراب بزرگ ترین گناه است ؛ و سپس افزود: شراب عقل اراده انسان را ضعیف و بلکه نابود مى کند؛ و پس از آن که عقل زایل گشت ، شخص مرتکب اعمالى چون زنا، دزدى ، آدم کشى ، شرک به خدا و ... مى شود.
و خلاصله آن که نوشیدن شراب ، کلید تمام بدبختى ها و شرارت ها است ؛ و مفاسد آن از هر گناهى بالاتر مى باشد، همانطور که درخت انگور سعى مى کند از هر درختى بلندتر باشد و بالاتر رود.
پیش گوئى از کشتار
روزى از روزها امام محمّد باقر علیه السلام در مجلسى نشسته بود و افرادى گرد وجود مبارک آن حضرت حلقه زده بودند.
پس از گذشت مدّتى ، حضرت سر مبارک خود را به زیر انداخت و پس از لحظاتى بلند نمود و خطاب به افراد حاضر کرد و چنین فرمود: چه خواهید کرد آن هنگامى که مردى به همراه چهار هزار سرباز وارد شهر مدینه مى گردد و تا مدّت سه روز کشتار مى کنند و به زنان و دختران تجاوز مى نمایند و آنچه بتوانند فساد و جنایت مى کنند؛ و شما توان مقابله با آن ها را ندارید؟
و سپس افزود: این حادثه خطرناک در سال آینده رخ خواهد داد، پس همگى آماده باشید و خود را مجهّز کنید که به طور حتم چنین قضیّه اى اتّفاق خواهد افتاد.
ولى متأ سّفانه مردم مدینه به پیش گوئى و سخنان آینده نِگَر حضرت ، اهمّیت ندادند؛ و با بى توجّهى اظهار داشتند: این پیش گوئى صحّت نخواهد داشت .
به همین جهت هیچ گونه تجهیزاتى فراهم نکردند، مگر تعدادى اندک که به فرمایشات حضرت ، ایمان و عقیده داشتند، که به سبب ایمنى از شرّ دشمنان ، از شهر مدینه خارج شده و هجرت کردند.
و چون یک سال سپرى شد امام محمّد باقر علیه السلام به همراه اهل و عیال و بعضى افرادى که از بنى هاشم بودند، از شهر مدینه بیرون رفتند.
و بعد از آن ، همان طور که حضرت پیش گوئى و اخطار داده بود، نافع بن اءزرق به همراه چهار هزار لشکر به شهر مدینه هجوم آورد؛ و با ایجاد رعب و وحشت ، بسیارى از مردان را کشتند و به زنان تجاوز نمودند و اموالشان را نیز به یغما بردند.
و چون اهل مدینه مجهّز نبودند، توان هیچ گونه دفاع و مقابله اى را در برابر دشمن نداشتند.
پس از این جریان ، مردم شهر مدینه به اشتباه خویش معترف شده و اظهار داشتند: اکنون فهمیدیم که آنچه امام محمّد باقر علیه السلام مى فرماید، حقّ است و ما باید تابع و مطیع فرمایشات و دستورات آن بزرگوار باشیم.
آسایش دنیا و یا سعادت آخرت
ابوبصیر آن راوى حدیث و از اصحاب صادقَیْن علیهماالسلام ، نابینا شده بود؛ روزى محضر مبارک مولایش امام محمّد باقر علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : یاابن رسول اللّه ! آیا شما وارثان و جانشنان پیامبر خدا هستید؟
حضرت در پاسخ فرمود: بلى .
سؤ ال کرد: آیا پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وارث علوم همه انبیاء عظام علیهم السلام بوده است ؟
حضرت فرمود: بلى ، او در تمام علوم و فنون وارث تمامى پیامبران الهى علیهم السلام مى باشد.
گفت : آیا شما اهل بیت عصمت و طهارت ، نیز در تمام علوم و فنون وارث پیامبر هستید؟
فرمود: بلى ، ما وارث تمامى علوم و فنون او مى باشیم .
سپس افزود: آیا شما توان آن را دارید که مرده را زنده و مریض را شفا دهید؟
و آیا از آنچه انسان ها انجام مى دهند و یا در درون خود پنهان دارند، آگاه هستید؟
امام علیه السلام فرمود: بلى ، ولیکن تمامى آنچه را که ما انجام مى دهیم ، با إ ذن و اراده خداوند متعال است .
پس از آن فرمود: اى ابوبصیر! نزدیک بیا، چون کنار حضرت قرار گرفت ، دست مبارک خود را بر صورت و چشم او کشید که تمام فضاء برایش نورانى شد و همه چیز را به خوبى مشاهده کرد.
سپس فرمود: آیا این حالت را دوست دارى که بینا باشى و در قیامت همانند دیگر افراد گرفتار حساب و بررسى اعمال گردى ؟
و یا آن که همان حالت نابینائى را دوست دارى و این که در قیامت بدون دردسر وارد بهشت گردى ؟
ابو بصیر عرض کرد: مى خواهم همانند قبل نابینا باشم .
پس امام محمّد باقر علیه السلام دستى بر چشم هاى ابوبصیر کشید و به حالت اوّل بازگشت .(33)
همچنین آورده اند:
سعد بن عبدالملک بن مروان - که از بنى امیّه بود و امام محمّد باقر علیه السلام او را سعد الخیر مى نامید - روزى در حالى که بدنش سخت مى لرزید و گریان بود، بر امام علیه السلام وارد شد.
حضرت به او فرمود: اى سعد! این چه حالتى است که در تو مشاهده مى کنم ؟! چرا گریان هستى ؟
سعد اظهار داشت : چرا ترسناک و گریان نباشم و حال آن که من از خانواده و از شجره اى هستم که در قرآن مورد لعن و غضب پروردگار قرار گرفته اند.
امام باقر علیه السلام فرمود: اى سعد! غمگین مباش ، چون که تو از آن ها نیستى ، تو بر حسب ظاهر منسوب به بنى امیّه هستى ؛ ولى در حقیقت از ما مى باشى .
و سپس حضرت افزود: مگر این آیه شریفه قرآن را نشنیده اى که خداوند متعال از قول حضرت ابراهیم علیه السلام مى فرماید:
((فَمَنْ تَبِعَنى فَإ نَّهُ مِنّى )) یعنى ؛ هرکس - از هر طائفه و خانواده اى که باشد - اگر از من تبعیّت و پیروى کند از من و با من خواهد بود.