1- علی علیهالسلام میفرماید: دختر رسول خدا به من هدیه شد و در آن شب که به خانه من آمد، بسترمان جز یک پوست گوسفند چیزی نبود.(1)
2- در جای دیگر از آن حضرت نقل شده که فرمود: من با فاطمه در حالی ازدواج کردم که جز یک پوست گوسفند چیزی نداشتم که شب بر روی آن میخوابیدیم و روز علوفه شترمان را بر روی آن میریختیم و خدمتگزاری در خانه نداشتیم. (2)
3- در روایتی دیگر آمده: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم به خانه ما آمد در حالی که ما بر روی خود قطیفهای انداخته بودیم که اگر از طول آن به روی خود میکشیدیم پهلوهایمان خالی و اگر از عرض میانداختیم سر و پاهایمان بیروپوش میماند. (3)
4- از ابویزید مدینی روایت شده که هنگامی که فاطمه علیهاالسلام به خانه حضرت علی علیهالسلام رفت در خانه آن حضرت چیزی جز ریگ پهن شده، کوزهای سفالین، بالش و تکیهگاهی و ظرفی برای آب، چیزی دیگر نیافت. (4)
5- از انس نقل شده که گوید: فاطمه علیهاالسلام نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم آمده و گفت: ای رسول خدا، من و پسر عمویم جز یک پوست گوسفند چیز دیگری نداریم که هم روی آن میخوابیم و هم شترمان را بر روی آن علوفه میدهیم، حضرت فرمود: دخترم صبر کن، همانا موسی بن عمران ده سال با همسرش زندگی کرد و جز یک عبای قطوانی- یعنی عبائی سفید که نخهای بسیاری در حاشیهاش آویزان بود- نداشتند. (5)
___________________________________________________
1 ـ ابنماجه، سنن المصطفی 2/ 538.
2 ـ صفوه الصفوه، تألیف ابنجوزی، 2/ 3.
3 ـ ذخائرالعقبی،/ 49.
4 ـ احمد بن حنبل، «المناقب» خطی.
5 ـ زینی دحلان، «السیره النبویه»، چاپ شده در حاشیه «السیره النبویه» ج 2/ 10، و به احقاقالحق 10/ 395- 400 مراجعه کنید.