در تاریخ بشر، صفا و صمیمیت هیچ خانواده و زن و شوهرى به صفا و صمیمیت على و فاطمه علیهماالسلام نمىرسد، ولى دشمنان بىرحم و مبغضین اهلبیت، آن چنان نامرد و کینهتوز هستند، که از هیچ تهمت و افترا دربارهى آنان فروگذارى نکرده و نمىکنند. بر همین اساس براى خدشهدار ساختن عظمت مولاى متقیان على علیهالسلام شاخدارترین دروغ و تهمت را با رنگ و روغن ماهرانه و خائنانه فراهم ساختند و چنین نوشتهاند که آن حضرت با داشتن حضرت فاطمه علیهاالسلام به سراغ زن دیگرى (آن هم دختر ابوجهل) رفته، و از او خواستگارى نموده و بدینسان فاطمهى زهرا و پدرش رسول خدا را ناراحت کرده است.
جاى تعجب بیشتر این است که تاریخ ضعیف و مجعول به صورت حدیث نبوى در برخى کتابهاى معتبر اهل سنت همچون صحیح بخارى و صحیح مسلم (1)
و غیر آنها خودنمایى مىکند، و آقایان عزیز بدون تحقیق و تعمق در ریشهیابى این مجعولات و بررسى اسناد آن، چنین تهمت بزرگى را به مقام والاى صاحب ولایت خلیفهى بلافاصل پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مىچسبانند.
تحقیق مسأله
اگر چه تجدید فراش و انتخاب بیش از یک همسر با شرائط خاصى در شرع مقدس اسلام جائز است و خداوند متعال در قرآن مجید سورهى نساء آیهى سوم، به آن تصریح مىکند، ولى ازدواج مجدد امیرالمؤمنین علیهالسلام با وجود زهرا علیهاالسلام اساساً جایز نبود و مولاى متقیان شرعاً نمىتوانست به چنین امرى اقدام کند؛ چنانچه در حدیثى حضرت امام صادق علیهالسلام مىفرمایند:
حرم اللَّه على على النساء مادامت فاطمه علیهاالسلام حیه، لانها طاهره لاتحیض.
خداوند متعال زنان را براى حضرت على علیهالسلام مادامى که حضرت زهرا علیهاالسلام در قید حیات بوده است حرام کرده بود، زیرا آن حضرت هرگز عادت ماهانه نداشته است.(2)
در این زمینه روایات دیگرى نیز آمده (3)
و چنین استفاده مىشود، که حضرت زهرا در مسائل زوجیت، مشکلى نداشت و امیرالمؤمنین على علیهالسلام نیز علاوه بر اینکه عاملى براى تجدید فراش نمىدید، موقعیت فاطمه علیهاالسلام را در پیشگاه خدا و رسول او مىدانست و از حکم خدا آگاه بود، با این وضع چگونه دست به خواستگارى دختر ابوجهل زده و پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام را رنجیدهخاطر نموده است؟!
و اما حدیث مجعول از پیامبر الهى، در واقع از طریق دو نفر ذکر شده: یکى ابوعلى الحسین بن على بن یزید الکرابیسى البغدادى است، که از دشمنان سرسخت اهلبیت به شمار مىآید و قهراً حدیث منقول از وى در ذم آنان قبول نیست. دومى «ابوهریره» کذاب است، که نان را به نرخ روز خورده و هزاران حدیث جعل کرده که این حدیث یکى از آنها مىباشد و اهل تحقیق و تعمق نمىتوانند به سخنان چنین افرادى اعتماد کنند.
ابن ابىالحدید که از عالىترین دانشمندان و محققین اهل سنت است مىنویسد: ابوهریره از جمله دروغگویان تاریخ و ناقلین احادیث جعلى و غیر واقعى بود که از جمله این حدیث مجعول را ساخت.
او (ابوهریره) چون وارد شام شد، به طمع مال و مقام دنیا، حدیثى را به زبان رسول خدا نسبت داد، که نتیجهى آن، نفرین و جسارتى به على بن ابیطالب علیهالسلام مىشد و از این طریق به فرماندارى مدینه منصوب گشت.
این راوى کذاب، چنان دروغى به پیامبر صلى اللَّه علیه و آله نسبت داد، که حتى خلیفهى دوم را نیز به خشم آورد، و عمر با تازیانهاش او را تعزیر کرد. (4)
خوانندگان عزیز توجه دارند، که براى لکهدار کردن مقام الهى و آسمانى ولایت، دست به چه توطئهها مىزنند؟ و از چه عناصر نامطلوب و مزدور و دنیاپرست استفاده مىکنند؟ (5)
_________________________________________________________
1 ـ متن حدیث مجعول: «ان بنىهاشم بن المغیره استأذنونى ان ینکحوا ابنتهم على بن ابیطالب، فلا آذن لهم ثم لا آذن لهم، ثم لا آذن لهم، الا ان یحب ابن ابىطالب ان یطلق ابنتى و ینکح ابنتهم فانما ابنتى بضعه منى یریبنى مارابها و یؤذینى ما آذاها و فى روایه اخرى: انه لست احرم حلالاً و لااحل حراما ولکن واللَّه لاتجتمع بنت رسولاللَّه و بنت عدو اللَّه مکانا واحداً ابداً. «صحیح مسلم، ج 16، ص 2 بشرح نووى چاپ دارالفکر بیروت- صحیح بخارى باب فضائل و...
2 ـ عوالم، ج 11، ص 387، جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 181، بحارالانوار، ج 43، ص 16.
3 ـ فرائد سمطین، ج 2، ص 48، ش 379، عوالم، ج 11، ص 153، جلاءالعیون، ج 1، ص 131.
4 ـ شرح ابن ابىالحدید، ج 4، ص 64 تا 69.
5ـ براى بحث و بررسى مسائل ولایت آسمانى امیرالمؤمنین به: آفتاب ولایت به قلم نگارنده مراجعه فرمایید.