مقدمه
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون.»(روم:21)
ازدواج نخستین سنگ بناى تشکیلخانواده و بالطبع، جامعه و اجتماع است و میزان اندیشه و تدبر در آن در میزان پیشرفتیا انحطاط و صعود یا سقوط جامعه تاثیر دارد. ازدواج داراى آثار و نتایجبسیارى است; از جمله: ارضاى غریزه جنسى، تولید و بقاى نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاکدامنى و عفاف و نتایج متعدد دیگر.
از اینرو، اسلام به عنوان یک مکتب آسمانى- آن را نه تنها کارى محبوب و مقدس دانسته، بلکه جوانان را مؤکدا بدان توصیه کرده است. هر ازدواجى داراى اهداف خاص خود است، ولى در این میان، برخى از اهداف کم ارج و کم اهمیت و در نتیجه، ناپایدارند و نمىتوانند براى همیشه و یا حتى مدتى دراز خوشبختى زوجین را تضمینکنند. برخى نیز ارجمند، مهم و در نتیجه پایدارند. بنابراین، شایسته است ازدواج با توجه به این اهداف در نظر گرفته شود. ازدواج از این نظر که عاملى براى نجات از آلودگى، موجبى براى نجات از تنهایى و سببى براى بقاى نسل است، خوددارى از آن همیشه سبب ایجاد بى تعادلى، نابهنجارى رفتارى و زمانى هم فساد شخصیت و حتى بیمارى جسمى مىگردد. بنابراین، بهترین و بالاترین نعمتها براى هر زن و مرد از نظر اسلام تشکیل خانواده است.
گمان نمىرود از بین مکاتب و مذاهب، هیچ مذهبى به اندازه اسلام درباره ازدواج بحث کرده باشد. ازدواج از نظر اسلام امرى مستحب، مورد تاکید و از سنن انبیا علیهم السلام معرفى شده و جوانى که بدان تن دهد در حقیقت، همگام با آفرینش و سعادتمند است.
ازدواج از نظر اسلام پیمان مقدسى است که برقرارى آن بر اساس مقررات، آداب و رسوم، تشریفات، سنن و قوانین خاصى صورت مىگیرد.
معمولا مىگویند که خانواده مسؤول بسیارى از عیوب و بدبختىهاى جامعه است. این مطلب قابل قبول است، ولى در عبارتى گویاتر و رساتر مىگوییم: در واقع، عدم خانواده به معناى واقعى - کلمه است که مسؤول عیوب و
بدبختىهاست و این اغلب بدان دلیل است که در تشکیل آن فکر و هدف ارزیابى شده وجود نداشته است.
بسیارى از جوانان با افکار از پیش ساخته و اندیشههاى رؤیایى وارد زندگى زناشویى مىشوند و مىخواهند از راه تصادف و شانس، زمینه را براى داشتن یک کانون سالم پدید آورند، در حالى که تن دادن به ازدواج بدون هدف و روش سنجیده همانند قرار دادن اساس ساختمان بر روى زمینى سست و لرزان است که محلى براى زندگى اطمینانبخش نخواهد بود.
خانواده از قدیمالایام، مرکز هرگونه ثروت اجتماعى و کانونى براى تولید و پرورش شخصیتهاست، سرنوشت و حیات آن به سرنوشت و حیات جامعه بستگى دارد و نقش آن در وحدت و عظمتیک جامعه فوقالعاده اساسى است. لذا، چنین مهمى را نمىتوان به مسامحه و سهلانگارى نگریست. انسان در زندگى نیازهایى دارد که باید تامین شود و همانگونه که از نظر غذا و دوا و لباس و مسکن نیازمند است، از نظر غریزه جنسى و دیگر غرایز فکرى و اخلاقى نیز نیازمند است.
در این مختصر، برآنیم تا در حد مقدور و به اختصار، در زمینه فلسفه و هدف از ازدواج سطورى را به رشته تحریر در آوریم و نیمنگاهى به این سنت مؤکد اسلامى از خلال برخى آیات، روایات و اقوال صاحبنظران بیفکنیم. اما بجاست پیش از شروع این بحث، با چند نکته آشنا شویم:
ازدواج چیست؟
ازدواج قراردادى رسمى براى پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگى خانوادگى است تا طرفین ازدواج در سایه آن، در خط سیر معین و شناخته شدهاى از زندگى قرار گیرند. این قرارداد با رضایت و خواسته زن و شوهر و بر مبناى آزادى کامل دو طرف منعقد مىگردد و در پرتو آن، روابطى بس نزدیک بین آن دو پدید مىآید. این قرارداد، ارتباط و پیوند دوطرفه به وسیله الفاظ و عباراتى معین انجام مىگیرد که آن را «عقد» یا پیمان ازدواج مىنامیم. بقیه در ادامه مطلب
معنا و مفهوم «عقد»
«عقد» از نظر لغتبه معناى «گره زدن» و خود «گره» است و در اصطلاح، هر چیزى است که در سایه آن، رابطهاى میان دو فرد یا دو گروه ایجاد مىشود.
در زبان ازدواج و زناشویى، «عقد» عبارت است از ایجاد پیوندى مشترک بین زن و شوهر که در سایه آن، حقوق ، تعهدات و مسؤولیتهاى دو جانبه پدید مىآید. به دیگر سخن، «عقد» قراردادى به منظور مشارکت دو تن در زندگى خانوادگىوایجادنوعىروابطشرعىوقانونى است.
فلسفه و هدف از ازدواج
هدف از ازدواج هم براى مرد و هم براى زن، پاسخ مثبت دادن به سنت الهى و تولید نسل است. لذا، هر دو در این زمینه بر یک عقیدهاند. فلسفه ازدواج براساس این دو مبنا ملاک دین و نجابت است. در نتیجه، هدف از ازدواج و تولید نسل، مقدس مىگردد و هیچیک از مادیات ملاکى براى آن به حساب نمىآید.
اصولا فلسفه خلقت زن و مرد (زوجیت) تولید مثل است، همانگونه که این زوجیت در سایر حیوانات و حتى گیاهان نیز وجود دارد. نکته اصلى که باید در ازدواج مورد توجه هر دو طرف باشد دین و کمال است. از اینرو، از روایات نقل شده از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام چنین برمىآید که هر کس ممکن استبه یکى از این
چهار دلیل ازدواج کند: 1- پول; 2- دین; 3- زیبایى; 4- شهرت و عنوان. بین این چهار هدف، دین از همه بالاتر و بهتر است. اما به طور کلى، ضرورتهاى ایجاب کننده ازدواج عبارت است از:
الف - ضرورتهاى فردى;
ب - ضرورتهاى اجتماعى;
ج- ضرورتهاى مذهبى.
در ذیل، به تفصیل از این موارد بحث مىکنیم:
الف - ضرورتهاى فردى
1- پاسخ مثبتبه فطرت: انسان به حکم فطرت، داراى غریزه جنسى است و طبیعت و فطرتش ایجاب مىکند که رشد نماید، به سوى کمال برود و وقتىرشدیافتوبهدرجهکمال رسیدارضا و اقناع شود.برایناساس،براىحفظ جان و تعادل نظامات روانى، ضرورى است که آدمى به ازدواج تن دهد.
2- موجبى براى بروز استعدادها: استعدادها براى بروز و تکامل خود نیازمند محیطى امن و آرامند. ازدواج براى جوان آرامش و آسایش ایجاد مىکند، استعدادهاى او را به حرکت درمىآورد و به او امکان مىدهد که از آن به نیکى بهرهبردارى کند.
3- موجب امنیت و آسایش: اصولا «بلوغ» یعنى شکوفایى غریزه، چه براى پسر و چه براى دختر که همراه بحران است. ازدواج این بحران را تسکین مىدهد، براى جوان محیط امن و آرام ایجاد مىنماید، در سایه وجود عواطف خانوادگى، روح سرکش او مهار مىشود و موجباتى براى برخوردارى او از نیروى فکرى فراهم مىشود.
4- موجب نجات از تنهایى: به عقیده دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودى مدنىالطبع و بالفطره اجتماعى است. از اینرو، محتاج پناه و یاور و یارى دلدار است. ازدواج این فایده را دارد که آدمى را از تنهایى و اعتزال نجات دهد و همدلى در کنار او، در بستر او و در آغوش او قرار دهد تا وجودش راعینوجودخودبداندودرغمودردششریک باشد.
ب - ضرورتهاى اجتماعى
ازدواج هرچند از یک نظر ، مسالهاى شخصى و خصوصى است، ولى از نگاهى دیگر، داراى جنبه و اهمیتى اجتماعى مىباشد. بر این اساس، ازدواج از ارکان مدنیت و راهى مطمئن براى تامین آسایش جامعه و رفاه بشریت است. سود و زیان ازدواج تنها متوجه زوجین نیست، بلکه افراد اجتماع نیز به گونهاى از آن برخوردار مىشوند.
بىتردید، ازدواج رابطهاى است که طرفین ربط را تا حد زیادى از بىبند و بارى و روابط نامشروع و انحرافات اخلاقى و جنسى مصون مىدارد. این موضوع به تناسب حال طرفین و محیط اجتماعى و امکان انجام سایر گناهان متفاوت است. همچنین سایر جنبههاى شخصى و اجتماعى نیز در این زمینه مؤثر مىباشد که گاهى این عمل سبب مصونیت انسان از نیمى از گناهان و معاصى و گاهى بیشتر است. لذا، در بعضى از روایات ازدواج را وسیله حفظ نیمى از دین و برخى روایات، دو سوم دین بیان کردهاند. (1)
زندگى هر یک از زن و شوهر منقسم به دو قسم است:
1- روابط داخلى و خانوادگى;
2- روابط خارجى و اجتماعى.
بنابراین، زن صالح در خانواده وسیله تحقق سعادت مرد در نیمى از زندگانى او و مرد نیکوکار براى زن وسیله سعادت نیمى از روابط حیاتى اوست; زیرا ازدواج وسیله موفقیت هر یک از طرفین در مقدار زیادى از وظایف عبادى خواهد بود که در روایات ائمه اطهار علیهم السلام به نیمى از دین تعبیر شده است.
ج - ضرورتهاى مذهبى
ضرورتهاى مذهبى ازدواج از دوجنبه قابل بررسىاند: از جنبه آیات و از جنبه روایات.
1- ازدواج در آیات: این سؤال همواره مطرح بوده است که چرا خداوند انسانها و یا حیوانات و حتى گیاهان را زوج آفرید؟ فلسفه زوجیت انسانها، گیاهان و حیوانات چیست؟ در پاسخ به این سؤال، به اجمال مىتوان گفت که فلسفه زوجیت در انسانها به ازدواج بازمىگردد. اما پس از آن، این سؤال مطرح مىگردد که آیا ازدواج فقط براى تامین غریزه جنسى است؟ آیا براى شروع مسائل اجتماعى است؟ آیا براى ایجاد انس میان دو زوج مخالف با هم است؟ در پاسخ باید گفت که خیر، هدف از ازدواج این مسائل نیست. فلسفه ازدواج چیز دیگرى است و آن امتداد نسل، بقاى آن و اتمام ترکیبات عاطفى زن و مرد به دلیل تولید مثل مىباشد، همانگونه در برخى از آیات به این مطلب اشاره شده است:
خداوند در سوره نساء، آیه 7 مىفرماید: «یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا و نساء کثیرا و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ان الله کان علیکم رقیبا»; اى مردم، بترسید از پروردگار خود که شما را از یک تن آفرید و از او جفتش را بیافرید و از آنان مردان و زنان بسیارى گسترانید و بترسید از خداوندى که از او و از ارحام پرسش مىشود. خداوند بر شما نگاهبان است.
در آیه 11 سوره شورى نیز مىفرماید: «فاطر السموات و الارض جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا یذرؤکم فیه لیس کمثله شىء و هو السمیع البصیر»; او پدید آورنده آسمانها و زمین است. براى شما از جفتخودتان همسرانى قرار داد و از جنس حیوانات نیز جفتهایى آفرید تا بر شما بیفزاید و نسل تکثیر پیدا کند. همانند او چیزى نیست. او شنواى بیناست.
2- ازدواج در روایات:اسلام در این زمینه، دو دسته را مخاطب قرار داده است و ازدواج را به آنها توصیه مىکند:
1- کسانى را که به قصد ارضاى غریزه شهوت و محافظت از آلودگى ازدواج مىکنند، ولى از پیدایش نسل جلوگیرى مىنمایند.
2- کسانى را که علاوه بر ارضاى غریزه شهوانى، قصد تشکیل خانواده نیز دارند و در نتیجه، خواهان نسل هستند. اما به طور کلى، دسته دوم بیشتر مورد خطاباند; زیرا خانواده بدون فرزند در همان وصلت و گوشه حجله، بدون استمرار و دنباله خلاصه مىشود.
نظر به وجود منافع و اهمیتهاى ازدواج است که اسلام آن را تایید کرده و ضرورت آن را در درجه اول اهمیت و مورد تاکید قرار داده است. ضرورتهاىازدواجازنظر اسلام به قرار ذیل است:
1- محبوبترین بنا: بناى تشکیل خانواده در اسلام محبوب است، تا آنجا که هیچ سازمان و بنایى نزد خدا محبوبتر از آن نیست. لذا، پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله مىفرمایند: «ما بنى بناء فى الاسلام احب الى الله من التزویج»; نزد خداوند هیچ بنایى محبوبتر از خانهاى نیست که از طریق ازدواج آباد گردد. (2)
2- عامل حفظ پاکدامنى و کسب اخلاق نیک: ازدواج از نظر اسلام وسیلهاى براى پاکدامنى و پاکدامن زیستن است. رسول خدا صلى الله علیه و آله به زیدبن حارثه فرمودند: ازدواج کن تا پاکدامن باشى (3) و در سخنى دیگر، فرمودند: مردان را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گرداند. (4) در روایتى دیگر، به زنى که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد، فرمودند: «ازدواج براى حفظ عفاف لازم است.» (5)
3- عامل تکمیل دین: ازدواج غیر از ایجاد نظم در زندگى، وسیلهاى براى حفظ و تکمیل دین است. بدان دلیل، ازدواج تکمیل کننده ایمان است که به وسیله آن، بسیارى از گناهان از وجود آدمى ریشهکن مىشود و راه براى سعادتمندى او از هر سو فراهم مىگردد. لذا، رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «من تزوج فقد احرز نصف دینه»; (6) هر کس ازدواج کند نیمى از دینش را باز یافته است. در جاى دیگر، فرمودند: «ما من شاب تزوج فی حداثة سنه الا عجشیطانه یا ویله عصم منی ثلثی دینه»; (7) هر کس در ابتداى جوانى ازدواج کند شیطان فریاد مىکند: اى واى، دو سوم دین خود را از شر من حفظ کرد.
4- موجب ازدیاد نسل: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «تزوجوا فانی مکاثر بکم الامم غدا فى القیامة»; (8) ازدواج کنید; زیرا من به زیادتى شما نسبتبه امتهاى دیگر در قیامت مباهات مىکنم. (اینکه امروزه در کشور ما با توجه به احکام ثانویه، به مهار جمعیتحکم مىشود مطلب دیگرى است که این مختصر مجالى براى طرح آن نیست.)
5- موجب ازدیاد مسلمانان: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «ما یمنع المؤمن ان یتخذ اهلا لعل الله یرزقه نسمة تثقل الارض بلا اله الا الله»; (9) چه مانعى داردکه مؤمن زنىبگیرد تاخداوند فرزندى نصیبش کند که با کلمه لا اله الا الله زمین را گرانبار کند؟
6- موجب ازدیاد روزى: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم» (10) ; روزى را به وسیله زن گرفتن زیاد کنید. در حدیث دیگرى، امام رضا علیه السلام مىفرمایند: «اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه»; (11) اگر خواستگارى آمد که دین و اخلاقش را پسندید او را اجابت کنید. در روایتى پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «من ترک التزویج مخافة العیلة فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله یقول: ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله»; (12) هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگدستىترک کندبه خدا سوء ظن برده است، زیرا خداوندمىفرماید:اگر (زنوشوهر) فقیر باشندخدا هر کدام را از کرم خود بىنیاز مىکند. بنابراین، در هر صورت، روزى زن و مرد با خداست.
7- نشانه پیروى از سنت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله: حضرت على علیه السلام فرمودند: «تزوجوا فان التزویجسنة رسول الله فانه کان یقول: من کان یحب ان یتبع بسنتى فان من سنتی التزویج»; (13) ازدواج کنید، ازدواج سنت پیامبر صلى الله علیه و آله است. آن جناب مىفرمودند: هر که مىخواهد از سنت من پیروى کند، بداند که ازدواج سنت من است.
8- نشانه پیروى از سنت پیامبران علیهم السلام: امام رضا علیه السلام فرمودند: «ثلاث من سنن المرسلین: العطر و اخذ الشعر و کثرة الطروقة»; (14) سه چیز از سنتهاى پیامبران است: استعمال عطر، ازاله موهاى زاید و ازدواج کردن.
9- موجب جلب رضایت الهى: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «ما من شىء احب الى الله عز وجل من بیتیعمر فى الاسلام بالنکاح»; (15) هیچ چیز نزد خداوند محبوبتر از این نیست که خانهاى در اسلام به وسیله ازدواج آباد گردد.
10- موجب کسب طهارت معنوى: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «من احب ان یلقى الله طاهرا مطهرا فلیلقه بزوجة»; (16) هر کس مىخواهد خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند باید هنگام مرگ متاهل باشد.
11- بهترین بهره و سود: امام رضا علیه السلام فرمودند: «ما استفاد امرء بعد الاسلام فائدة خیرا من امراة مسلمة ...»; (17) پس از ایمان به خدا، هیچ انسانى بهرهاى بهتر از همسرى مسلمان به دست نیاورده است.
12- گشودن درهاى رحمت الهى: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «یفتح ابواب السماء بالرحمة فى اربع مواضع: عند نزول المطر و عند نظر الولد فى وجه الوالد و عند فتح باب الکعبة و عند النکاح»; (18) درهاى رحمت آسمان در چهار موقع گشوده مىشود: 1- هنگام باریدن باران; 2- وقتى که فرزندى (از سر مهر) به صورت پدرش بنگرد; 3- زمانى که در خانه کعبه گشوده مىگردد; 4- در وقت اجراى عقد نکاح. (19)
نهى اسلام از عزوبت
از نظر اسلام، ازدواج کارى مقدس و تجرد چیز پلیدى است. این بر خلاف نظر کسانى است که رهبانیت را پذیرفتهاند و سعى دارند بدان جنبهاى مقدس دهند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: آن کس که این آیین و مذهب همگام با فطرت مرا دوست دارد باید نسبتبه سنت من پاىبند باشد; یکى از سنتهاى من ازدواج است. (20)
در اسلام، سرباز زدن از ازدواج مساوى با تخلف از سنت پیامبر صلى الله علیه و آله و حتى از موازین اسلامى است. چنانچه پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس زمینه و امکانى براى ازدواج داشته باشد و در عین حال، از آن سر باز زند از ما نیست.
اسلام برخلاف رهبانان و تارکان دنیا، مجرد ماندن را نه تنها فضیلت نمىداند، بلکه آن را محکوم کرده و شدیدا از آن نهى فرموده است. زنى به حضور امام صادق علیه السلام رسید و گفت: من قصد ندارم شوهر کنم تا مرا نزد خدا فضلى باشد و اجر و ثوابى به من تعلق گیرد.
امام صادق علیه السلام فرمودند: این سخن را رها کن; اگر تنها زیستن فضیلتى بود فاطمه علیها السلام، دختر پیامبر صلى الله علیه و آله، بر این فضل سزاوارتر بود. (21)
بزرگان اسلام عزب ماندن را در صورت فراهم بودن وسایل ازدواج، ناروا و حرام دانسته و زناشویى را محبوب و مقدس شمردهاند. اسلام نیز تجرد را زشت مىشمارد و مىگوید: «شرارکم عزابکم»; (22) بدترین شما کسانى هستند که در حال عزوبتاند. احادیثىکه ازعزوبتنهى مىکنند بسیارند، ازجمله روایات ذیل از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله:
- ازدواج کن و گرنه از گنهکاران محسوب خواهى شد; «تزوج و الا فانت من المذنبین.» (23)
- بیشتر دوزخیان عزبها هستند; «اکثر اهل النار العزاب.» (24)
- ازدواج کن، وگرنه از راهبان نصارا خواهى بود; «تزوج و الا فانت من رهبان النصارى.» (25)
- ازدواج کن، وگرنه از برادران شیطان خواهى بود; «تزوج و الا فانت من اخوان الشیاطین.» (26)
- بدترین افراد امت من عزبها هستند; «شرار امتی عزابها.» (27)
- دو رکعت نماز زندار بهتر از یک روز نماز و روزه عزب است. «رکعتان یصلیهما المتزوج افضل من سبعین رکعة یصلیها غیر متزوج. » (28)
خوددارى از ازدواج عوارضى دارد که به نمونههایى از آن اشاره مىکنیم:
1- خوددارى از ازدواج زمینه را براى روابط جنسى نامشروع و غیر قانونى فراهم مىکند که نمونههاى آن را در کشورهایى که براى خود آمار و حسابى دارند، مىبینیم. بدیهى است کودکى که به دور از عشق و بدون خواسته والدین یا در اثر یک ازدواج اجبارى پدید آید هم مایه غم مرد است و هم موجب تنفر اجتماعى و اینکه آینده چنین کودکانى چه خواهد شد، به خوبى معلوم است.
2- خوددارى از ازدواج موجب بیمارىهاى وخیمى همچون امراض تناسلى، ورم مفاصل و مانند آن مىگردد و این مساله مورد تایید پزشکان امروزى است.
3- خوددارى از ازدواج موجب از دست دادن گرمى و نشاط زندگى است. هر کس در دوران جوانى به ازدواج تن ندهد، در دوران پیرى با رنج تنهایى مواجه خواهد شد.
4- خوددارى از ازدواج موجب توسعه و گسترش فساد مىگردد. افراد به سوى فساد اخلاقى سوق پیدا مىکنند و درهاى حیات آنان به دروغ، فحشا و بىبند و بارى گشوده مىشود. وجود غریزه در آدمى خود دلیلى بر ضرورت ازدواج و خوددارى از آن، استقبال از خطرات خودآفرین و زمینهاى براى هجوم غمها و نابسامانىهاست.
«تهذیب نفس»; فلسفه بزرگ ازدواج
زن و مرد لازم است در پرتو کانون گرم خانواده به تکامل دستیازند و همدیگر را با برخوردارى از «صبر» و «شکر»، که دو رکن ایمان است، یارى کنند. شرع مقدس اسلام در تشکیل خانواده تنها به ارضاى غریزه جنسى نظر ندارد، اگرچه این نکته مهم نیز جزئى از فلسفه ازدواج است و اسلام براى حفظ عفت عمومى در جوامع بشرى، به دختران و پسران بالغى که نیاز به ازدواج دارند امر به پیوند و تشکیل خانواده کرده است، بلکه نکته مهمترى که اسلام از ازدواج و تشکیل خانواده دنبال مىکند عبارت است از: «تهذیب نفس»; زیرا محیط خانه و کانون گرم خانواده را بهترین مکتب براى خودسازى و کسب کمالات مىداند. حال اگر از این مکتب ارزنده و حیاتبخش و انسانساز درست استفاده نکنیم و یا آن را از هم بپاشیم، تقصیر از شارع مقدس اسلام نیست، بلکه خودمان مقصر هستیم که با عوامل گوناگون باعثسردى کانون خانواده یا از هم پاشیدگى آن شدهایم.
خلاصه و نتیجه بحث
از مجموعه بحثها چنین نتیجه مىگیریم که هدف از ازدواج در اسلام به مراتب، بالاتر و مقدستر از آن است که تنها در حد کامجویى جنسى باشد; زیرا اگر چنین بود هیچ فرقى میان ازدواج انسان و جفتگیرى حیوانات نبود و ازدواج مشمول این همه قوانین آسمانى و رهبرى پیامبران علیهم السلام و راهنمایان قرار نمىگرفت. پس باید در آن اهداف مهم دیگرى نیز وجود داشته باشد; از جمله: ایجاد، بقا و طهارت نسل، تکمیل و تکامل، مودت و صفا و از همه بالاتر، انجام وظیفه الهى. پیمان ازدواج پیمانى مقدس و الهى است. بدینسان، جز در سایه احکام الهى نمىتوان آن را فسخ کرد. ازدواج امرى اساسى و مهم است، باید در جامعه رشد و توسعه یابد تا افراد در سایه پاىبندى بدان از بسیارى انحرافات و پیشآمدهاى ناگوار مصون بمانند.
آن کس که تن به تشکیل خانواده ندهد، هم به خود جفا کرده است و هم به فردى دیگر از جنس مخالف که پاکدامن در انتظار همتاى مؤمن براى تشکیل زندگى و بهرهمندى از نعمت و آسایش آن است. البته شکى نیست که در انتخاب همسر باید طرقى اندیشید تا زندگى زناشویى دچار نابسامانى نشود و کودکان پاى به جهان نهاده حاصل آن دچار افسردگى و ماتم نگردند.
پی نوشت ها
1- شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، آلالبیت، ج 20، ص 17
2- میرزا آقا نورىطبرسى،مستدرکالوسائل،ج14،ص 153
3- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 35.
4- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 103، ص 222
5- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 166.
6 و 7- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 17
8- میرزا آقا نورى طبرسى، پیشین، ج 14، ص 149
9 و 10- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 14
11-12-13-14-15-16-17- همان، ج 20، ص 28 / ص 42 / ص 15/ ص 103/ ص 16/ ص 18/ ص 40
18- میرزا آقا نورى طبرسى، پیشین، ج 14، ص 152
19- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 15
20- همان
21- محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 103، ص 219
22و 23- همان، ج 1037 ص 221
24- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 20
25و26و27- میرزاآقا نورىطبرسى، پیشین، ج 14،ص 155
28- شیخ حر عاملى، پیشین، ج 20، ص 18
سایر منابع
- سیدرضا پاکنژاد، ازدواج; مکتب انسانسازى، یاسر، تهران، بىتا
- سید محمدتقى میرسعسعانى، یک روح در دو بدن، محمدى، تهران، بىتا
- على مشکینى، ازدواج در اسلام، ترجمه احمد جنتى، الهادى، قم، 1366